و در عين حال، از نظر مرتبه شدّت و ضعف با يكديگر اختلاف دارند؛ اما اختلافى كه به حقيقت نور كه مشترك بين آنهاست آسيبى نمىرساند. به ديگر سخن، موجودات عينى داراى اختلاف تشكيكى هستند و مابه الامتياز آنها به مابه الاشتراك شان باز مىگردد. (البته تشبيه مراتب وجود به مراتب نور فقط براى تقريب به ذهن است وگرنه نور مادى، حقيقت بسيطى نيست.)
دليلى كه در اينجا بر مراتب تشكيكى وجود قابل ذكر است از دو مقدمه تشكيل يافته، مقدمه اول: ميان موجودات رابطه علت و معلوليت برقرار است و هيچ موجودى نيست كه از سلسله علل و معلولات بيرون باشد. به تعبير ديگر، وجود داراى مراتب طولى است و مراتب نازل به ترتيب شعاعى از مرتبه عالى و معلول آن و قائم به آن مىباشند. البته موجودى كه در رأس سلسله واقع مىشود فقط متّصف به علّيت مىگردد و موجودى كه در نهايت سلسله قرار مىگيرد، فقط متّصف به معلوليت مىشود، ولى به هر حال هيچ موجودى نيست كه رابطه عليّت و معلوليّت با وجود ديگرى نداشته باشد، به گونهاى كه نه علت براى چيزى باشد و نه معلول براى چيزى.
مقدمه دوم: وجود عينى معلول، استقلالى از وجود علت هستى بخش به آن ندارد و عليّت حقيقى به معناى ربط وجودى است، نه بين دو شىاى كه هر كدام وجود مستقلى داشته باشد و به وسيله يك رابطهاى كه خارج از متن وجود آنهاست به يكديگر پيوند داده شوند؛ زيرا در اين صورت هيچ كدام از آنها در وجود نيازى به ديگرى نخواهد داشت؛ بلكه وجود معلول هيچ گونه استقلالى در برابر علّت ايجادكنندهاش ندارد(1) و عليّت حقيقى، ربط وجود است ميان يك شىء مستقل و يك شىء غير مستقل (= معلول) كه وجودش عين ربط و تعلق و وابستگى به علّت است. پس وجود معلول نسبت به علت حقيقى كه افاضه كننده وجود به اوست، چيزى جز ربط محض و اضافه اشراقيه نيست، و اگر كسى حقيقت آن را مشاهده كند، آن را قائم به علت و پرتوى از آن خواهد يافت.