تأمل در نظام آفرينش اين حقيقت را آشكار مىسازد كه از خُردترين ذرّات تا بزرگ ترين كهكشان ها همه و همه تابع نظمى بديع و شگفت انگيز هستند و بقاى جهان و پديدآمدن پديده هاى بى شمار آن مرهون همين نظام متقن و سنجيده و حساب شده است و هرقدر علوم توسعه و ترقى يابند، بهتر مىتوانند عظمت اين نظام و دقّت اسرار و حكمت هاى آن را آشكار سازند، و صنايع و اختراعات حيرت انگيز بشر در سايه كشف اين اسرار و روابط ميان موجودات به وقوع پيوسته است. بنابراين، نمىتوان پيدايش پديدهاى را در جهان بى حساب و گزاف شمرد و آن را لغو و بيهوده پنداشت؛ زيرا پيدايش آن معلول اين نظام و خود جزئى از آن و مهرهاى در دستگاه عظيم آفرينش و به نوبه خود مؤثر در حركت و جنبش آن به سوى هدف و غايت مطلوب مىباشد، و اساساً وجود لغو و بيهوده، خواه و ناخواه، به بى نظمى و فساد مىانجامد.
در شمار پديده هاى نظام آفرينش انسان قرار دارد كه هماهنگ با نظام آفرينش از نظامى پيچيده و بديع در حوزه روح و بدن برخوردار است و توانايى ها، خواسته ها و استعدادها و همه ويژگى هاى مادى و معنوى او براساس حكمت نظام يافته است و از اين رو نمىتوان ويژگى يى را در او لغو و بيهوده پنداشت؛ چون انجام لغو و بيهوده در شأن آفريدگار حكيم نيست. پس وجود اميال فطرى در انسان لغو و عبث نخواهد بود؛ بلكه برعكس، اين اميال فطرى و خواسته هاى نامحدود محرك انسان است و همه پويايى هاى وجود انسان مرهون همين خواسته هاى فطرى است و به علاوه، قوام روح انسانى كه حقيقت انسان را شكل مىدهد به همين اميال فطرى است، و نيز اين اميال عامل مهمى براى ترقى در همه ساحت هاى علمى و تكامل و رسيدن او به سعادت و خوشبختى مىباشد؛ و اگر خوشبختى و كمال انسان منحصر به سعادت مادى و محدود بود، وجود اميال نامحدود لغو مىبود.
قراردادن اين اميال در نهاد انسان در صورتى كه ارضاى آنها ممكن نباشد، نظير آن است كه راهى را به كسى نشان دهند و چنان وانمود كنند كه راهى بس طولانى و دور است؛ به طورى كه شخص مزبور همه نيروهاى خود را براى پيمودن آن متمركز كند و با سرعت به سوى مقصد