انساني که از کلّ جهان وسيعتر است نبايد خود را در خار دنيا گرفتار كند.
اين شراب و اين كباب و اين شكر خاك رنگين است، ني چيز دگر
آدمي خود خاك خواري آمده است ليكآن خاكيكه آن رنگين بده است
چگونگي نيل به مقام نبوت
اگر كسي جوهر نامحدودش را از خاك رنگين - که همان گوشت و نان است- آزاد كند «خود» به «خود» با خدا ارتباط دارد و همنشين عالم الهي خواهد بود، عمده آن است که به اقتضاي روحِ نامحدود خود عمل کند. در چنين حالي اگر خدا اراده كند كه سخن خود را به بشر برساند چنين انسان وارستهاي را «مبعوث» ميكند، تحول عظيمي در نفس آن انسان به وجود ميآورد و آنچنان او را تغيير ميدهد و دگرگون ميكند كه تمام «وجود» آن انسان، منوّر به نوري خاص ميگردد. در اين حال او به عنوان «پيامبر» مبعوث و برانگيخته ميشود.
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) از حدود 20 سالگي در غار حرا جهت آزاد شدن از دنياي محدود و اتصال به حقايق و خداي نامحدود، عبادت و تزكيه ميكردند. اميرالمومنين(علیه السلام) ميفرمايد: «بارها به غار حرا ميرفتم و براي پيامبر(صلی الله علیه و آله) غذا ميبردم، ولي ايشان اصلاً متوجه آمدن من نميشدند!» - زيرا اگر كسي به واقع با خدا ارتباط برقراركند ديگر به امور محدودي مثل غذا توجهي نميكند- پيامبر(صلی الله علیه و آله) حدود 20 سال با خدا زندگي كردند و اين در حالي است که هنوز پيامبر نبودند! در مسير اُنس با حقايق معنوي رشد زيادي كرده بودند اما هنوز مبعوث نشده بودند. در جريان بعثت، خود پيامبر(صلی الله علیه و آله) ميفرمايند: «آنچنان فشاري به من آمد كه زمين و آسمان، برايم تغيير كرد و نزديك بود خودم را از كوه پرت كنم!»
آشتی با خدا
وسعت نفس و جايگاه نبوت