صفحه ٨٢

  كساني كه براي دست‌يابي به نشاط و آرامش، خود را با اهداف وَهمي و خيالي سرگرم مي‌كنند، پس از مدتي آن نشاط و آرامش مي‌رود و دچار غم مي‌شوند. و روشن مي‌شود آن آرامش و نشاط موقت، حقيقي نبوده، چون آرامش حقيقي نه تنها هيچ‌گاه از بين نمي‌رود، بلکه همواره رشد مي‌کند. او در طول روز به گردش و تفريح پرداخت ولي نمي‌دانست كه اين نوع برخورد با فرصت‌ها هنگام غروب منجر به ياس مي‌شود. شما در زندگي خود مثال‌هاي زيادي از اين نوع مي‌توانيد بيابيد، شخصي كه خيال مي‌كند تمام بدبختي او نداشتن خانه است وقتي كه صاحب خانه شد خوشحال مي‌شود، اما از آنجا كه آرامش او خيالي است پس از مدت كوتاهي آن آرامش را از دست مي‌دهد چون عامل آرامش حقيقي تبعيت از فطرت است و لذا نه خانه‌داشتن كسي را به آرامش مي‌رساند و نه خانه‌نداشتن آرامش كسي را مي‌گيرد، چون خانه تنها يك ابزار است. ما مجتهدين بزرگي داشته‌ايم كه ملتي از آن‌ها تقليد مي‌كرده‌اند و در عين حال تا آخر عمر صاحب خانه نبوده‌اند و بي‌خانگي را هم حس نمي‌كرده‌اند، چون خدا داشته‌اند. عموماً انسان‌ها با جايگزيني خانه و امثال آن در مقابل اضطراب، مي‌خواهند از اين طريق از اضطراب‌هاي ناشي از دوري فطرت رها شوند.
  فطرت يا منِ برتر
  وقتي‌كه انسان به «خود»ش رجوع كرد احساس مي‌كند كه داراي يك «منِ» برتر است؛ حال اگر جواب نيازهاي آن «من» برتر را بدهد به ثمر مي‌رسد و گرنه با فعاليت‌هاي زيادي هم که انجام دهد در نهايت احساس بي‌ثمري مي‌کند و متلاشي مي‌شود. همة پيام بحث فطرت، همين است! که بايد پيام فطرت را شناخت و از آن تبعيت کرد تا انسان خود را در زندگي شکست‌خورده نيابد. فطرت انسان، خداپرست است و با خدا آرامش مي‌يابد