حضور همهجانبة مَن در تن
در راستاي بحثي که گذشت، معلوم شد نفس انسان با ارتباط با خدا به وسعتِ بيکرانة خود دست مييابد، حال بايد روشن شود نحوه حضور خداوند در هستي چگونه است و از طريق معرفت نفس چگونه ميتوان نحوة حضور خداوند را درست فهميد و با او ارتباط پيدا کرد.
قبلاً عرض شد سخن ما در اين سلسله بحثها از امثال حديث «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبََّهُ»(1) نشأت ميگيرد. امامان معصوم(علیهم السلام) به ما دستور دادهاند كه به «خود»مان نظر كنيم و كتاب «خود»مان را ورق بزنيم تا قواعد و حقايقي را در آن پيدا كنيم و از آن طريق با خدا آشنا شويم.
توجه كنيد كه «منِ» شما چگونه در تن شما حاضر است؟ از خود بپرسيد راستي چه كسي با اين چشم ميبيند، و با اين گوش ميشنود، و يا با اين دهان سخن ميگويد، و دستش را تكان ميدهد و ...؟
خواهيد گفت «من» انسان با چشم ميبيند و با گوش ميشنود و با دهان سخن ميگويد و با ارادهاي كه اِعمال ميكند دستش را تكان ميدهد، پس مشخص است که نفس يا منِ انسان هم در چشم حاضر است، هم در گوش و هم در زبان و هم در ساير اعضاء. به طوري که شما احساس ميکنيد «منِ» شما در تمام «تن»تان حاضر است.
حاضر بودن «من» در همه جاي «تن» و در همهي اعضاي تن به گونهاي است كه انسان ميتواند در يك لحظه هم ببيند و هم بشنود و هم سخن بگويد
آشتی با خدا
حضور همه جانبه حق