نكته هفتم
حيات است كه حيات را مينگرد
اگر قبول داري ايدهآلهاي «معنوي» حقيقيترين واقعيات هستند، و خودت، آري خودت واقعيتر از تن و اندازه و وزن و مدرك و خانهات هستي، پس وقتي به خودت دست يافتهاي به واقعيترين چيزي كه در دسترس تو ميتواند باشد دست يافتهاي و در اين حال از وهم رسته و به حق پيوستهاي و در اين شرايط ديگر پاي ايمان به ميان است و نه پاي فكر و انديشه، اينجا ديگر موضوع دانائي به خود نيست، بلكه دارايي خود است، خود ما نزد خود خواهد بود، يعني ارتباط با واقعيترين چيزي كه هر انسان دارد، اما نه ارتباط با مفهومي از خود، بلكه با نگاهي زنده به خود مينگريم، چون در ارزيابي خود، حيات است كه حيات را مينگرد. آري حيات است كه حيات را مينگرد و در آن صورت حق در منظر جان نمايان ميگردد.(1)