صفحه ٢٠٣

 براي خود نداشتند، حتي مي‌فرمودند: «نگوييد انقلاب براي ما چه كرده‌است؛ بگوييد ما براي انقلاب چه كرده‌‌ايم!» چون امام خميني«رحمة‌الله‌عليه» با خداوندِ نامحدود سروكار داشتند و با اين‌كه در دنيا بودند احساس نارضايتي نمي‌كردند و به همين جهت با آن‌همه تلاش پي‌گير براي ملت، طلبكار كسي نبودند. اما كسي كه در دنيا باشد و دنيايي باشد از آنجا كه مي‌خواهد «وجود» نامحدودش را در محدوده دنيا نگه دارد عموماً ناراضي است و به جاي اينكه به خود اعتراض داشته باشد به بقيه اعتراض دارد.
  انسان‌ها فقط خدا را مي‌خواهند
  روشن شد اگر انسان به دنيا توجه كند حد «وجود»ش دنيا مي‌شود، با اينكه «ذات» او نامحدود است. و اگر با ملائكه و غيب زندگي كند، نامحدود با نامحدود زندگي كرده‌است. ولي در اسلام براي بندگان خدا به اين حدّ هم رضايت داده نمي‌شود، چون انسان در چنين حالي رشد نمي‌كند و استعدادهاي متعالي او شکوفا نمي‌گردد. حد انسان از ملائكه هم بالاتر است. در قرآن كريم آمده است كه ملائكه بر آدم سجده كردند. چون انسان ظرفيت تعليم همه‌ي اسماء الهي را داشت،(2) در حالي‌که ملائکه ظرفيت پذيرش يک اسم يا چند اسم محدود از اسماء الهي را دارند. پس انسان بايد به خدا توجه كند و با خدا زندگي كند تا از ظرفيت حقيقي خود محروم نشود، و تنها چنين انسان‌هايي هستند كه از زندگي «خود»شان در عمق