نكته بيست و دوم
بدن گرايي و نا اميدي
بدن گرايي، از دستدادن اميدهاي بزرگ رهايي است، و آشتي با خدا از طريق خود راستين، در واقع آشتي با اميدهاي بزرگي است كه انسان در زندگي خود ميتواند بهدست آورد.
ميگويند: «زندگي قفسي است که چون خواستي بال بگشايي با ديوارههاي محکم آن برخورد خواهي کرد و با بالهاي شکسته به گوشه قفس پرت خواهي شد». آري! قصه بدنگرايي هر انساني اين چنين است. زيرا که:
بر گشاده روح بالا، بالها تن زده اندر زمين چنگالها
اما وقتي با خود راستين خود راه سفر به سوي عالم بيمرز و بيزمان را آموختيم، همه عالم پروازگاه ما خواهد شد. اينهمه نااميدي به جهت بدنگراييهاي ما است.
آن جهان و راهش ار پيدا بدي کم کسي يک لحظه در اينجا بدي