نكته هفدهم
وقتي انسان بي معني ميشود
اگر اين «من» كه تماماً حيات و معنا است بيمعنا شد و از حقيقت خود چشم برداشت، در نظر بگير چقدر اشياء واقعي و حقايق معنوي برايش بيمعني خواهد شد، و چه بيمعناهايي كه به دروغ معني دار جلوه خواهد كرد، يك زندگي دروغ در دروغ به جهت اصالتدادن به بُعد دروغين خود، و غفلت از خود راستين. فكر ميكنم در همين راستا با من هم نظر و هم منظر باشي كه فكري كه بشر مُدرن با آن بهسر ميبرد قادر نيست براي اضطرابِ انسان معاصر و مسائل و مشكلات وي راه خلاص و علاجي عرضه كند چون نميتواند انسان را از ساحت زمين به آسمان دعوت کند، چاره کار عوضکردن صندوقها نيست. به قول مولوي:
ذوق آزادي ندارد جانشان هست صندوق صور ميدانشان
گر ز صندوقي به صندوقي رود او سمائي نيست، صندوقي بود
گر هزارانند يك تن بيش نيست جز خيالات عدد انديش نيست