و لگن بياورند و دائم به ميهمان بگويند دستهايتان را بشوييد. يعني موضوع اصلي گم شده و موضوع فرعي جايگزين آن شده است.
گمشدة ما چيست؟
حضرت علي(علیه السلام) ميفرمايد: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَنْشُدُ ضالَّتَهُ وَ قَدْ اَضَلَّ نَفْسَهُ فَلا يَطْلُبُها»(3) در شگفتم از كسي كه با تلاش فراوان گمشدهاش را ميجويد در حالي كه خود را گم كرده و در جستجوي آن نيست.
عجيب است كه انسان چيزي را گم ميكند و در همه جا به دنبال آن ميگردد، ولي خودش را كه گم ميكند و اصلاً دنبال خودش نميگردد. شايد هنوز براي عزيزان درست روشن نشده است كه انسان چگونه خودش را گم ميكند، مگر ميشود كسي خودش را گم كند؟ اگر نظرتان باشد در اول همين سلسله بحثها داستاني را عرض کردم که دو نفر در شهري به ايستگاه قطار رفتند براي اينكه بليطي تهيه كنند، رفتند بليطي خريدند، كمي صبر كردند ديدند قطار نيامد و كمي طول كشيد، گفتند ميرويم داخل كافه مينشينيم و يك چائي ميخوريم تا قطار بيايد. وقتي مشغول حرف زدن شدند ناگهان يكي از آن دو به ديگري گفت: برويم ببينيم قطار نرفته باشد؟! وقتي رفتند و در مورد قطاري که بايد سوار ميشدند سئوال كردند، به آنها گفته شد كه قطار شما نيم ساعت است كه رفته است. پرسيدند حالا چكار كنيم؟ گفتند اينجا هر ساعت يك قطار ميآيد. دوباره بليطي خريدند، يك مقدار كه ايستادند خسته شدند، گفتند ميرويم دم در كافه مينشينيم تا قطار بيايد. نشستند و شروع به حرف زدن كردند. دوباره وقتي آمدند ديدند قطار
آشتی با خدا
نفس و پراكندگي آن