صفحه ١٠٦

  خودشناسي راهي مطمئن در خداشناسي
  اين روايت بارها به صورت‌هاي مختلف از معصوم به ما رسيده كه: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»(1) هركس «خود» را بشناسد مطمئناً از آن طريق خدايش را شناخته است! پس خودِ ائمه( به ما راه شناخت خدا را آن‌طور که شايسته است نشان داده‌اند و آن، شناخت خدا از طريق شناخت خود است، از اين طريق مي‌توان إن‌شاءالله به «خدا»شناسي مطمئني دست يافت. نبوت، معاد و امامت را نيز مي‌توان از راه «خود» شناسي درست درک کرد.
  هنگامي كه به انسان توصيه مي‌شود بايد خود را بشناسد ممكن است در ابتدا تصور كند «تن» او، همان «منِ» اوست و خودشناسي را در شناخت تن و عکس‌العمل‌هايي که تن از خود نشان مي‌دهد، محدود کند.(2) اما وقتي انسان در موضوع تأمل بيشتري نمود متوجه مي‌شود گاهي مي‌تواند «خود»ش باشد و خود را نيز درک کند، ولي بدون «تن». مثلاً موقعي كه انسان، خواب مي‌بيند «خود»ش خواب مي‌بيند که مثلاً در مدرسه است ولي در عين حال «تن‌» او در رختخواب است! پس بدون «تن»، باز هم «منِِ» خودش را حس مي‌كند. «خود» را بدون «تن»، حس مي‌كند، معلوم مي‌شود «تَنِ» هر انسان، «مَن» او نيست. و بدون اين تن باز خودش، خودش است.(3)