صفحه ٢٣٨

  نحوة تدبير خداوند بر عالم
  با توجه به موضوعي که عرض شد،روشن مي‌شود حضور خداوند در عالم هستي حضوري حكيمانه و مدبرانه است و جهان هستي به معني واقعي آن در قبضه خداوند است. خداوند مدبر كل هستي است و تدبير و اراده‌ي او با هيچ مانعي روبه‌رو نمي‌شود، بلكه هر اراده‌اي بكند محقق مي‌شود. درست شبيه حاكميت «نفس» بر «بدن»؛ اگر «نفس» اراده كند كه پلك چشم را ببندد، پلك نمي‌تواند نافرماني كند. زيرا «نفسِ» انسان علاوه بر اين‌كه در «بدن» حضور دارد بر آن حاكميت هم دارد.
  اين يک قاعده‌ي کلي است که هر «وجود» عالي، مدبّر «وجود» مادون است و نه بالعكس. مثل اين که ملاحظه مي‌فرمائيد «من» بر «بدن» حكومت مي‌كند، نه «بدن» بر «من». يا ملائكه بر عالم ماده حكومت مي‌كنند نه عالم ماده بر آنها، و يا اين‌كه خدا بر هستي حكومت مي‌كند نه هستي بر خداوند!.
  چگونگي ظهور خداوند
  عرض شد كه خدا در همه هستي حضور دارد، اما بايد متوجه بود كه «حضور» خدا با «ظهور» او متفاوت است. حضور خدا در همه هستي كامل است - مثل «من» در «تن» كه همه جاي «بدن» به صورت کامل و تمام حاضر است- اما ظهور خدا به تجلي اسماء و صفات اوست که به صورت مخلوقات ظاهر مي‌گردد و اين نكته بسيار مهمي است. و اگر کسي متوجه تفاوت «حضور» خداوند با «ظهور» او نشود در سير به سوي وحدت و اُنس با خدا با مشکل روبه‌رو مي‌شود.
  «منِ» انسان در «تن» او حضور کامل و تمام دارد، اما در چشم او با قوه‌ي بينايي و در گوش او با قوه‌ي شنوايي «ظهور» مي‌كند و لذا درست است که