صفحه ٢٧١

 نجات از نسبت‌هاي وَهمي بايد از طريق بندگي خدا هست خود را همواره متصل به خدا نگهداشت.
  هم خود بودن، هم خود شدن
  اگر مباحثي را که در جلسات گذشته به لطف خدا طرح شد با دقت در جان و روان خود دنبال بفرماييد و برسيد به اين‌كه خداوند، هستي شما را به شما داده است و معني بودنتان چيزي جز اين نيست، آن وقت درس بعدي شروع مي‏شود كه حالا از مسير همين «بودنتان» کمال خود را دنبال کنيد و «بشويد» آنچه بايد بشويد. هركس بخواهد خودش را در حقيقتِ خود بازيابد، بايد بعد از اين‌كه خود را يافت آن را در مسير تکاملي مخصوص به خودش قرار دهد تا «خودِ خودش» بشود، نه اين‌كه «خودِ ديگران» بشود. چرا كه ديگران نسبت به او بيگانه‏اند و اين نکتة ظريفي است که انسان از طريق خودش صعودش را شروع کند. اين همان مطلبي است که مي‌گويند: «در زمين ديگران خانه مکن».
  بايد هم «خود بود» و هم « خود شد» و از دريچه «خود» به كمال رسيد. «خودِ» من غير از «خودِ» شماست و لذا سيرِ خودِ من به سوي كمال، غيراز سيرِ خود شماست به سوي کمال مربوط به شما. چون استعدادهاي من غير از استعدادهاي شماست، من بايد استعدادهاي خود را كامل كنم، شما هم بايد استعدادهاي خودتان را كامل كنيد. در همين رابطه فرموده‌اند: «الطّرق إلَي اللهِ بِعَددِ اَنْفاسِ الْخلائق»(17) راه‌هاي رسيدن به خدا به تعداد افراد است. پس من براي رسيدن به خدا نبايد آرزوي داشتن هوش شما