حدّ او ميشود. مانند پيامبران و ائمه(علیهم السلام) كه با همه عالم زندگي ميكنند! درست برعکس افرادي كه با مدل فنجان چايشان زندگي ميكنند و يا گرفتار نگاه به نامحرماند، اين افراد در قيامت كه پردهها كنار ميروند شديداً تحت فشاراند و در آتش جهنّم «خود» را در فشار و تنگنا ميبينند. روايات نيز متذکر همين فشار بسيار زياد اهل جهنّم است و اين عذابي است کنار بقيهي عذابهايي که در جهنّم هست. زيرا كه آن افراد در همين دنيا «خود» را از نظر به حقايق نامحدود، محروم كردهاند، منتهي در اينجا آن محروميت بزرگ، به جهت غلبهي نفس امّاره براي آنها آشكار نيست كه چه بلايي بر سر جانشان آوردهاند و جانشان را در محدوده عالم ماده در فشار قرار دادهاند.
باش تا روزي كه آن فكر و خيال بر گشايد بيحجابي پر و بال
كوهها بيني شده چون پشم نرم نيست گشته اين زمين سرد و گرم
نه سما بيني، نه اختر ، نه وجود جز خداي واحد حي ودود
باش تا خورشيد حشر آيد عيان تا ببيني جنبش جسم جهان
ارتباط با عليم مطلق
فکر ميکنم با توجه به نکاتي که عرض شد به اين قاعدهي مهم به نحو کامل التفات فرموده باشيد که «انسان به هر جا كه توجه كند با همان جا متحد ميشود!» حال اگر توجه انسان به عليم مطلق يعني خداوند بيفتد، علم حقيقي پيدا ميكند و ميزان آن علم به اندازهاي است كه توانسته باشد با قلب خود به عليم مطلق توجه كند.
«علم حقيقي» علمي است كه به «جان» انسان نور بدهد. و گرنه استاد شدن در معارف اسلامي و تاريخ و جغرافيا و گياه شناسي و غيره كه علم حقيقي و
آشتی با خدا
انسان؛ وسيع تر از ماده و ماديات