صفحه ٢٦٧

 يك روز با يك كتاب بزرگ خدمت ايشان آمد و گفت مي‏خواهم به شما دو علم ياد بدهم، يكي «طي الارض» و ديگري «جَفْر». علم جفر علمي‏است كه شما مي‏توانيد از طريق آن، آينده‏تان را پيش بيني كنيد. ايشان گفته بودند: من به اين‌ها احتياجي ندارم و نمي‏خواهم. او گفته بود: آقا، من در رابطه با اين‌ها بسيار زحمت كشيده‏ام و حالا مي‏خواهم به شما ياد بدهم. ايشان باز گفته بودند: من نمي‏خواهم. او پرسيده بود چرا نمي‏خواهيد؟ ايشان گفته بودند كسي كه خدا را دارد اين علوم را مي‏خواهد چكار من از طريق توحيد به بهتر از اين‌ها دست مي‌يابم. (14) البته فرق است بين كسي كه به دنبال به‌دست آوردن طي الارض است با بزرگاني كه طي‏الارض براي آن‌ها پيش مي‏آيد بدون آن‌که خودشان به دنبال آن باشند. خداوند گاهي به مردان الهي بر اساس مصلحتي، بدون اين‌كه خودشان بخواهند، بطور ناخودآگاه اين فيض را مي‏دهد. مردان الهي خواست خود را منطبق با خواست خدا مي‏كنند، خدا خواسته است كه انسان با پاهايش و يا با استفاده از ابزارها در روي زمين جابجا شود، حالا انسانِ الهي چون خدا را مي‏خواهد خواست خدا را جايگزين خواست خود مي‏كند تا خدا طلب شده باشد. به قول يكي از عرفاء گفته بود من كرامت مي‏خواهم چكار؟ من كريم دارم. كسي كه «كريم» دارد، كرامت نمي‏خواهد، بايد مثل آيت‌الله انصاري همداني فقط طالب خدا بود هرچه بادا، باد.
  به گفتة خواجه عبدالله انصاري در مناجات نامه:
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند     فرزند و عيال و خانمان را چه کند