يك روز با يك كتاب بزرگ خدمت ايشان آمد و گفت ميخواهم به شما دو علم ياد بدهم، يكي «طي الارض» و ديگري «جَفْر». علم جفر علمياست كه شما ميتوانيد از طريق آن، آيندهتان را پيش بيني كنيد. ايشان گفته بودند: من به اينها احتياجي ندارم و نميخواهم. او گفته بود: آقا، من در رابطه با اينها بسيار زحمت كشيدهام و حالا ميخواهم به شما ياد بدهم. ايشان باز گفته بودند: من نميخواهم. او پرسيده بود چرا نميخواهيد؟ ايشان گفته بودند كسي كه خدا را دارد اين علوم را ميخواهد چكار من از طريق توحيد به بهتر از اينها دست مييابم. (14) البته فرق است بين كسي كه به دنبال بهدست آوردن طي الارض است با بزرگاني كه طيالارض براي آنها پيش ميآيد بدون آنکه خودشان به دنبال آن باشند. خداوند گاهي به مردان الهي بر اساس مصلحتي، بدون اينكه خودشان بخواهند، بطور ناخودآگاه اين فيض را ميدهد. مردان الهي خواست خود را منطبق با خواست خدا ميكنند، خدا خواسته است كه انسان با پاهايش و يا با استفاده از ابزارها در روي زمين جابجا شود، حالا انسانِ الهي چون خدا را ميخواهد خواست خدا را جايگزين خواست خود ميكند تا خدا طلب شده باشد. به قول يكي از عرفاء گفته بود من كرامت ميخواهم چكار؟ من كريم دارم. كسي كه «كريم» دارد، كرامت نميخواهد، بايد مثل آيتالله انصاري همداني فقط طالب خدا بود هرچه بادا، باد.
به گفتة خواجه عبدالله انصاري در مناجات نامه:
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عيال و خانمان را چه کند
آشتی با خدا
نفس و پراكندگي آن