صفحه ٢٦٤

 به اَحد برگرديم عملاً به اصل خود برگشته‌ايم. حالا عرض بنده اين است که اسم اين برگشت به اَحد را «عبادت الهي» گويند. هر عملي كه يگانگي شما را به يگانگي خدا، نزديك كند، يا بگو يگانگي شما را با ارتباط با خدا حفظ مي‌كند، عبادت ناميده مي‏شود. نتيجه عبادت، به خودآمدن است تا خودِ گم‌شده از اين طريق، به موطن اصلي خود بر‏گردد. دين از طريق پيامبر(صلی الله علیه و آله) به عنوان لطف خدا براي بشر آمده است تا از طريق دستوراتي كه مي‏دهد، ما خودِ گمشده‏مان را كه در ميل‌ها و هوس‌ها و وَهْم‌ها پراكنده شده، دريابيم و به خود بيائيم. زيرا به خودآمدن فقط از طريق توجه و نظر به اَحَد تحقق پيدا مي‏كند، که آن هم با عبادت حضرت اَحد ممکن است.
  خداوند مي‏فرمايد: «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِنْسَ اِلاّ لِيَعْبُدُونَ»(12) ما جنّ و انسان را خلق نکرديم مگر براي عبادت. يعني فقط براي عبادت آن‌ها را خلق كرديم. حالا عبادت چيست؟ آن راهي که خداوند از طريق پيامبرانش در جلو ما قرار داده است تا بتوانيم به او برگرديم و با نور اَحديت او يگانگي خود را حفظ کنيم. به عنوان مثال؛ آيا اين جلسه يا خواندن کتاب، عبادت است؟ دين مي‏گويد بستگي به نيّت شما دارد. اگر براي قرب به خداست، عبادت است. ولي اگر براي اين است كه من اين مطالب را بگويم دلم حال بيايد و شما هم بشنويد كه فقط چيزي ياد گرفته باشيد، عبادت نيست. چون باز در حالت دُود پراكنده‌بودن خودمان قرار داريم. چه بسيارند كساني كه قرآن هم مي‏دانند اما پراكنده‏اند چون به دنبال آن نيستند تا هر چه بيشتر از طريق قرآن، آن بودنِ واحد و شخصيت يگانه خود را به‌دست بياورند و حفظ کنند، در قرآن‌خواندن هم به غير احد نظر