صفحه ٢٤٨

 خودي باشد که علم‌جويي را بُعدي از خود مي‌داند، دوستاني را در راستاي همين خود انتخاب مي‌کنم، و همين طور اگر خود من، خود متكبر باشد باز انتخاب‌هاي من بر همان اساس است.
  آري! هركس به هرچه نگاه كند از زاويه خود نگاه مي‏كند. حالا يا خودش يك خود دروغين و وَهْمي است که نتيجتاً به هرچيزي از جنبة دروغين آن چيز نگاه مي‌کند، و لذا به‌جاي آن‌که دنيا را محل گذر به سوي قيامت ببيند، به عنوان مقصد و هدف مي‌بيند، و يا بر عکس؛ خودش يک خود راستين و آزادشده از اهداف پراکنده است، در نتيجه همه‌‌چيز را از زاوية خودِ راستين مي‌بيند، يعني جنبة راستين عالم را مي‏بيند، نه جنبه‏هاي دروغين و وَهمي عالم را و چنين آدمي از جنبه‌هاي «شرَّ ما خَلَقَ» رها شده است.(2) مثلاً مي‌شود به يك پرتقال از زاويه‌هاي مختلف نگاه کرد. يك وقت كسي به ميوه‌فروش مي‏گويد پرتقالي مي‏خواهم كه مهمان‌ها بگويند پرتقال خوبي ‏است، براي خودش فرقي نمي‏كند که پرتقال خوب باشد يا بد باشد، خوب و بدبودن پرتقال بر اساس نظر مهمان‌ها برايش مطرح است. اين نگاه، نگاهي است كه در حقيقت به خودِ پرتقال نگاه نمي‏كند و سعي نمي‌کند با خودِ پرتقال روبه‌رو شود، بلكه به جنبه غير واقعي پرتقال -که همان نظر ميهمانان است- مي‏نگرد. نگاه ديگر به پرتقال‌ها اين است كه آيا اين پرتقال آب دار و خوشمزه است، يا بي‌آب و بد مزّه؟ حالا خودتان مقايسه كنيد كدام يك از اين دو نگاه، نگاه به پرتقال از زاويه دروغ آن است و كدام نگاه، نگاه به