همهي زندگي را خواهند باخت و در انتها با پوچي بزرگِ 70 يا 80 سالهي خود روبهرو ميگردند. مگر جهنم جز اين است؟! آثار بيديني در فرهنگ غرب مشهود است؛ ملاحظه کنيد چگونه روح بلندِ آسماني انسان در حد يك آشپزخانه و ساير لذات زميني و حيواني محدود شده است! آيا مصيبتهاي بشرِ جداشده از دين بهترين دليل بر حقانيت دين و نياز بشر به آن نيست؟
خويشتن نشناخت مسکين آدمي از فزوني آمد و شد در کمي
انسان براي سعادت «خود» چارهاي جز پيروي از شريعت ندارد.
قرآن ميفرمايد: «وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ* نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ* عَلَي قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ»(14)
اي پيامبر اين قرآن از پروردگار جهانيان نازل شده است؛ روح الامين براي تو آوردهاست؛ بر قلب تو نازل شده تا برخيزي و بشر را بترساني تا خود را در حدّ نيازهاي بدنياش اسير نکند! و از حيات گسترده عالم معنا و معنويت محروم گردد. گفت:
ما به فلک بودهايم، يار ملک بودهايم باز همان جا رويم جمله، که آن شهر ماست
خود ز فلک برتريم، وز ملک افزونتريم زين دو چرا نگذريم، منزل ما کبريا است
عالم خاک از کجا، گوهر پاک از کجا بر چه فرود آمديد، باز کنيد اين چه جاست
بخت جوان يار ماست، دادن جان کار ماست غافلهسالار ما، فخر جهان مصطفي است
نميدانم وقتي كه آيات فوق بر «قلب» پيامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شد چه حالي داشتند! و چقدر خوب پاداش 20 سال عبادت در غار حرا را با قلب خود
آشتی با خدا
وسعت نفس و جايگاه نبوت