مقايسه کنند، چون آنها متوجهاند هر چه دارند از تبعيت شريعت الهي و محبّتِ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دارند. زيرا:
صد هزاران گوش ها گر صف زنند جمله مشتاقان چشم روشنند
در شرح حال بايزيد بسطامي آمدهاست كه در حال غير عادي، چيزي گفت. وقتي كه به حال عادي برگشت به او گفتند: يا شيخ شما فلان حرف را زديد. گفت: غلط كردم. اگر دوباره گفتم سنگسارم كنيد! باز به حالت غير عادي كه رفت همان حرف را زد! با اينکه خودش آن حرف را در حال عادي تقبيح کرد. ولي پيامبران(علیهم السلام) در اوج ارتباط با عالم غيب هرگز از تعادل و حکمت خارج نميشدند چون در سِتر خداوند قرار دارند. اگر ائمه(علیهم السلام) را هم با عرفا مقايسه كنيم ميبينيم كه با اينكه تمام دريچههاي غيب براي «قلب» ائمه گشوده شدهاست ولي آن بزرگواران هيچگاه تعادلشان را از دست ندادهاند. نسيمي از غيب به مشام حلاج رسيده بود او را از خودش بيخود كرد، اما امامان با آنهمه ارتباط با عالم غيب در سِتر خدا و در کمال استقرار و حکمت هستند. همه حقايق را به خوبي ميدانند ولي در عين حال تعادل خودشان را نيز حفظ ميكنند. به همين دليل است كه عرفا اطميناني به کشف خود ندارند. سيد حيدر آملي«رحمةاللهعليه» كه از عرفاي بزرگ قرن هشتم است اظهار ميدارد خاک پاي قنبر غلام حضرت علی(علیه السلام) را سرمه چشم ميکنم. پس خود عرفا اذعان دارند كه حقايق را بايد از طريق شريعت به دست آورد و نميشود به صرف کشف عارفانه زندگي کرد و اميد به سعادت داشت، هر چند کشف عارفانه نمايش خم ابروي يار است و اشاره به حقايق دارد و موجب دلگرمي سالک است.
آشتی با خدا
وسعت نفس و جايگاه نبوت