صفحه ١٦٠

روح به بدن، بدن را خسته مي‌کند و امکان پذيرش فرمان‌هاي بعدي را ندارد، در اين حال به اذن الهي روح از بدن منصرف مي‌شود و انسان مي‌خوابد، تا جسم قدرت خود را تمديد کند و زمينه‌ي پذيرش فرمان‌‌هاي روح در آن فراهم شود. همين كه «روح» به طور موقّت از «بدن» منصرف شد بعضي از حرکات بدن متوقف مي‌شود مثلاً در هنگام چرت زدن که شروعِ خواب است، پلك‌ها مي‌افتد روي چشم و يا سر خم مي‌شود، به همين جهت ملاحظه مي‌فرماييد حالت ماهيچه‌هاي انسان در هنگام خواب با موقع بيداري فرق دارند! در تمام مدت بيداري، «روحْ» دائم به «بدن» فرمان مي‌دهد. و چون «بدن» يك موجود مادي است پس از مدتي که فعاليت کرد انرژي خود را تمام مي‌کند و به اصطلاح خسته مي‌شود، وقتي خسته شد ديگر فرمان نمي‌پذيرد، و وقتي به طور کلي فرمان نگرفت به اصطلاح مي‌گويند «بدن» مي‌خواهد بخوابد! در اين هنگام «روح»، به اذن الهي از «بدن» منصرف مي‌شود تا آهسته آهسته انرژي از دست رفته‌ي ماهيچه‌ها تجديد شود، که در منظر علم زيست‌شناسي مي‌گويند در موقع فعاليت مواد قندي به اسيد لاكتيك تبديل شده با كمي استراحت دوباره اسيد لاکتيک‌ها به گلوكز تبديل مي‌گردند. البته اين‌ها ظهور بيروني قضيه است، امّا در نگاه نفس‌شناسي وقتي «نفس» بعد از چند ساعت، «بدن» را آماده فرمان‌گيري ديد، آن وقت است كه انسان، بيدار مي‌شود. پس در قضيه خواب جريان از اين قرار است كه «نفس»؛ «بدن» را آماده براي فرمان پذيري نمي‌بيند پس چند ساعتي آن را رها مي‌كند تا آمادگي لازم را به دست آورد. در حقيقت در موقع خواب، «بدن» است که مي‌خوابد نه «نفس»، و به همين دليل است كه منِ انسان خواب مي‌بيند. همين كه «بدن»، آماده فرمان گرفتن شد، انسان بيدار مي‌شود و دوباره فرمان‌هاي «نفس» به «بدن» شروع مي‌گردد، گردن انسان راست مي‌شود؛ پلك ها