اوصاف ايشان نام مىبرد. در ابتداى سوره بقره مىفرمايد:
«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الْصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِما اُنْزِلَ اِلَيْكَ وَ ما اُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِاْلاخِرَةِ هُمْ يُوقِنُون»
اين كتاب، بىگمان، هدايتى براى باتقوايان است كسانى كه غيب را باور دارند و نماز را بپا مىكنند و از آنچه روزيشان كردهايم انفاق مىنمايند و كسانى كه به آنچه (از وحى) بر تو (اى پيامبر اسلام) و (نيز) آنچه (از وحى) قبل از تو (بر ديگر انبيا) فرود آمده ايمان آورده به آخرت يقين آورند.
در آيات فوق، ايمان به مبدأ و معاد و نبوت نيز در زمره بقيه اوصاف متقين ذكر شده؛ ولى، بايد توجّه داشته باشيم در واقع منظور اين نيست كه تقوا منشأ اين ايمانها مىشود؛ بلكه اين ايمانها پايه تقوا را تشكيل مىدهند و بدون ايمان، تقوا تحقق نخواهد يافت.
البته، براى اين آيه تفسير ديگرى هم ذكر شده كه «تقوا» دو نوع داريم: تقواى فطرى، و تقواى شرعى. تحقق تقواى فطرى قبل از ايمان به خدا نيز براى انسان ممكن است كه در اين نوع تقوا انسان با تشخيص عقل از كارهاى بد پرهيز مىكند و كارهاى خوب را انجام مىدهد. و همان تقواى فطرى سبب مىشود كه انسان به خدا ايمان بياورد و در اين صورت تقوا منشأ ايمان است؛ ولى، اين حقيقت روشن است كه تقوى الله به عنوان يك ارزش اخلاقى عام، متوقف بر ايمان، به مبدأ و معاد و ملازم با ايمان به وحى و نبوت خواهد بود. اين مسأله تأكيد ديگرى است بر آنكه اخلاق اسلامى برخاسته از عقايد اسلامى است. بين رفتار و عقايد انسان رابطه ناگسستنى وجود دارد و اين اعتقاد است كه به رفتار انسان، شكل مىدهد. آرى بين اعمال و اعتقادات يا آنچه را كه لازم مىدانيم انجام دهيم و شناختى كه از جهان هستى داريم رابطه ناگسستنى وجود دارد؛ تا آن اعتقادات نباشد اين بايدها پديد نمىآيد.
صبر
مفهوم ديگرى در قرآن كه در وسعت و موارد كاربردش شبيه مفهوم تقوا مىباشد، مفهوم «صبر» است كه در روايات، آن را بر سه قسم تقسيم كردهاند: صبر در طاعات، صبر بر مصيبت، و صبر از معصيت.
مفهوم صبر، اين معنا را تداعى مىكند كه گويى عاملى انسان را به سويى مىكشاند و او در