ج) تأثير تلاش انسان در وصول به هدف
اصل سوم اينكه انسان بداند تلاشهاى او در رسيدن وى به اهداف و خواستههايش نقش دارد و نتيجه آنها عايد خودش مىگردد تا با دلگرمى به تلاش و فعّاليّت بپردازد؛ چراكه، اگر انسان مطلوب نهايى داشته باشد ولى گمان كند كه كارها و تلاشهايش بىاثرند و يا نفع آنها عايد ديگران مىشود و بهرحال در نزديك شدن وى به آن مطلوب و هدف نهايى مفيد نيستند، در اين صورت انگيزه كار و كوشش در وى ضعيف خواهد شد و براى رسيدن به آنها خود را به زحمت نمىاندازد. بنابراين، اعتقاد به اين اصل و آگاهى از تأثير اعمال و رفتار انسان نسبت به سرنوشت وى براى واداركردن شخص به حركت و تلاش در مسير اهداف عالى اخلاقى، لازم و ضرورى خواهد بود و بايد بداند هر حركتى كه مىكند و هركارى كه به اختيار خود انجام مىدهد نتيجه آن و نفع و ضررى كه به بار مىآورد قطعاً به خود وى ـ كه فاعل آن كار يا حركت است ـ باز مىگردد. هيچگاه از نتايج مطلوب كارهاى خويش محروم نمىشود و از زيان رفتار بدش در امان نخواهد بود و براى خداوند هيچ نفع و ضررى دربر ندارد البته، ممكن است نفعى هم از آن، عايد ديگران بشود ولى حتى همين نفعى هم كه به ديگران مىرساند به شكلى به خود او برمىگردد.
اصل نامبرده داراى ابعاد مختلفى است كه در اينجا به آنها اشاره مىكنيم: نخستين بُعد آن اين است كه تلاش انسان هدر نمىرود و نتيجه آن عايد خودش خواهد شد. دومين بُعد اينكه كاميابى و رستگارى انسان بدون تلاش اختيارى تحقّقپذير نيست، تنها با سعى و كوشش خويش مىتواند به مطلوب نهايى خود برسد و ديگران نمىتوانند سرنوشت او را تغيير دهند. سومينش اينكه او هم متحمّل وبال ديگران نمىشود و آثار زيانبار رفتار ديگران متوجّه او نخواهد شد.
قرآن مجيد روى اين اصل نيز تأكيد فراوان دارد و در آيات زيادى ابعاد مختلف آن را كه در بالا يادآورى كرديم توضيح مىدهد و اكنون، تا آنجا كه در حوصله اين بحث باشد به برخى از اين آيات اشاره مىكنيم:
الف ـ آياتى دلالت بر اين دارد كه سعادت يا شقاوت ابدى و اخروى انسان در گرو اعمال خود اوست و هر كارى كه در اينجا مىكند نتيجهاش را در آخرت خواهد ديد كه در بعضى از آنها تعبير عمل به كار رفته است؛ نظير آيات:
اخلاق در قرآن
اصول موضوعه در علم اخلاق