آن كس كه دنيا و زينت دنيا را مىخواهد (پاداش) كارهايشان را در دنيا به آنان مىدهيم و چيزى از اجر عملشان كم نخواهد شد. آنان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نيست و آنچه ساختند ضايع گردد و آنچه مىكردند باطل شود.
ج) دشمنى و انزجار نسبت به خدا، پيامبر و دين:
در مرحله سوم كسانى هستند كه باز هم فكرشان زنده است و همانند گروه اوّل نيستند كه اصولا درباره موضوعات هيچ گونه نينديشند؛ ولى، فكرشان در اسارت گرايشات منفى و عناد و دشمنى با خدا و پيامبر قرار دارد و در اين زمينه به تلاش و فعاليّت مىپردازند هر چند كاملا ممكن است كه اين عناد به نوبه خود فرعى و انعكاسى باشد از همان گرايشات مثبت مادّى يعنى جاه طلبى و دنيا دوستى و مال پرستى؛ ولى، ظهور و بروز اين گرايشات در شكل دشمنى مستقيم و عداوت با خدا و خداپرستان و تكذيب و ادبار و استكبار و قتل و خونريزى خود را نمايان مىسازد. و در اين زمينه مىتوان به برخى از آيات اشاره كرد نظير آيه:
«ذَرْنى وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحيداً وَ جَعَلْتُ لَهُ مالا مَمْدوُداً وَ بَنينَ شُهُوداً وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْيهداً ثُمَّ يَطْمَعُ اَنْ اَزْيدَ كَلاّ اِنّه كانَ لاِياتِنا عَنيداً سَاُرْهِقُهُ صَعوُداً اِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ثُمَّ نَظَرَ ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَر ثُمَّ اَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ فَقالَ اِنْ هذا اِلاّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ اِنْ هذا اِلاّ قِوْلُ الْبَشَرِ سَاُصْليهِ سَقَرَ وَ ما اَدْراكَ ما سَقَرُ لا تُبْقى وَ لا تَذَرُ لَواَّحَةٌ لِلْبَشَرِ»(1)
مرا بگذار با آن كس كه تنها آفريدم و براى وى مال فراوان قرار دادم و پسران حاضر به خدمت و (همه چيز) براى او بطور كامل آماده كردم سپس طمع مىورزد كه (آنها را) بيفزايم هرگز (چنين نكنم) او با آيات ما دشمنى ورزيد بزودى او را در مجازاتى سخت و عذاب در اندازيم او بينديشيد و نظر داد پس مردهباد كه چگونه نظرى داد سپس مرده باد كه چگونه نظرى داد سپس تأمل كرد سپس روى درهم نمود و اظهار كراهت كرد سپس پشت كرد و سرپيچى نمود پس گفت: نيست اين جز سحرى كه (از ديگران) آموخته شده نيست اين جز گفتار انسان بزودى وى را در سقر اندازيم و نمىدانى كه سقر چيست باقى نگذارد (آنچه در آن افتد) و رها نكند (هر كس را كه داخل شود جز آنكه بسوزاند) (و رنگ) پوست را بسيار دگرگون سازد.