البتّه، رجاء و خوف دقيقاً، نقطه مقابل هم و متناقض با هم نيستند؛ يعنى، رجاء دقيقاً بمعنى عدم خوف يا خوف دقيقاً بمعنى عدم رجاء نيست؛ بلكه، آنها دو حالت وجودى هستند متضاد با يكديگر كه يكى از احساس خطر از آينده در نفس انسانى پديد آيد و آن ديگرى از احساس تنعّم و بهرهمندى از نعمتها در آينده در روح انسان و احساس وى ظاهر شود.
مفهوم رجاء
وقتى انسان گمان داشته باشد كه در آينده نعمتى نصيب او خواهد شد كه از آن لذّت ميبرد و بهرهمند مىشود از اين انديشه، احساس خوب و حالت مطلوب و شيرينى به وى دست مىدهد كه ما آنرا «رجاء» و «اميد» ميناميم.
پس در «رجاء» و «اميد» نيز همانند خوف دو ويژگى ملحوظ است: يكى توجّه به آينده، و از اين روى اميد ربطى به آنچه گذشته است ندارد جز بلحاظ نتائج بعدى آن.
دوم اينكه منشأ اصلى اميد و رجاء نيز لذّت و شيرينكامى و راحتى است كه براى خود انسان حاصل شود ولى بالعرض اين حالت به چيزهاى ديگرى هم نسبت داده مىشود.
فىالمثل: يك وقت توجّه مىكند به نعمتى كه باعث لذّت و راحتى انسان خواهد شد و به آن نعمت دل مىبندد و اميدوار مىشود، و يك وقت توجّه مىكند به كسى كه اين نعمت را به وى مىدهد و اميدش به او است، يا توجّه مىكند به زمانى و يا مكانى كه از آن نعمت بهرهمند خواهد شد، در اين صورت مىتواند رجاء يا اميد خود را به آن زمان يا مكان نسبت دهد؛ ولى، آنچه كه متعلّق اصلى و منشأ نخستين پيدايش اين حالت در نفس انسانى است همان التذاذ و تمتّعى خواهد بود كه براى انسان فراهم مىشود يعنى علّت آن، درونى و مربوط به خود انسان است.
رجاء در آيات قرآن كريم
در قرآن كريم هم در مواردى «رجاء» به خدا نسبت داده شده و در مواردى به رحمت خدا و در مواردى هم به روز قيامت از آنجهت كه قيامت عالمى است كه در آن انسان مشمول رحمت ابدى الهى مىگردد و ما به ترتيب به بعضى از اين آيات اشاره مىكنيم: در دو آيه رجاء بخدا نسبت داده شده است، نظير آيه: