«لَيْسَ الْبِرُّ بِاَنْ تَأْتُوالْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوالْبُيُوتَ مِنْ اَبْوابِها»(1)
نيكى آن نيست كه به خانهها از پشت (ديوار) آنها وارد شويد بلكه نيك آن كس است كه تقوا كند و به خانهها از درهاى آنها وارد شود.
و از اينجا معلوم مىشود آنچه بعضى از جامعهشناسان پنداشتهاند كه اخلاق امورى صرفاً قراردادى است و هيچ واقعيتى ندارد؛ بلكه، از آداب اجتماعى سرچشمه مىگيرد، از ديدگاه اسلام پندار درستى نيست. از اين ديدگاه «برّ» ريشه واقعى و منطقى و عقلايى دارد و اخلاق، صرف آداب و رسوم بىاساس نيست. بنابراين كارهاى خرافاتى را گرچه در جامعهاى مرسوم باشد نمىتوان و نبايد برّ به حساب آورد.
كلمه «برّ» با مشتقاتش نظير كلمه «بَرّ» كه صفت و «بررة» و «ابرار» كه جمعهاى آن هستند و نيز افعالى كه از آن گرفته مىشود در مجموع در قرآن بيست بار بكار رفته است. و نيز معمولا، در مقابل «ابرار» كلمه «فجّار» و در مقابل «بِرّ» كلمه «فجور» قرار مىگيرد.
تقوا
در قلمرو اخلاق، مفاهيم عام و ارزشى ديگرى نيز داريم كه اخص از مفهوم «برّ» و محدودتر از آن هستند و يكى از آنها مفهوم «تقوا»ست. «تقوا» در قرآن به عنوان عامل سعادت و رستگارى انسان معرفى شده و رعايت آن، مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است. خداوند در ابتداى سوره بقره مىگويد:
«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقين»(2)
اين كتاب، بدون ترديد راهنماى پرهيزگاران است.
سپس مشخصات و صفات برجسته متقين مثل ايمان، نماز، انفاق، و يقين را يكى پس از ديگرى يادآورى كرده و در آخر هم خبر مىدهد كه فقط آنان رستگار هستند.
«اُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون»(3)
در آيات فراوانى، خود «تقوا» يا مصاديق آن و كارهايى كه رنگ تقوا دارند، با تعابير