بگوييم: «بايد كارى را انجام دهيم كه آن كار ما را به سعادت برساند.» سخن فوق مثل اين است كه در فقه گفته مىشود: «بايد طاهر شد» و منظور اصلى اين است كه «بايد وضو گرفت تا طهارت حاصل شود». يعنى «بايد»، به «عنوان مُحصِّل» نتيجه، تعلق مىگيرد و اسناد آن به خود نتيجه، يك اسناد مجازى بيش نيست.
از آنچه كه درباره ارزش و تقسيم آن در ارتباط با اخلاق گفتيم مىتوان نتيجه گرفت كه در اين زمينه بايد دقّت كنيم و براى ارزش نتيجه و ارزش فعل، حساب جداگانه باز كنيم تا به گمان غلط، ارزش نتيجه را در زمره مفاهيم و ارزشهاى اخلاقى بشمار نياوريم؛ چراكه، تنها ارزش فعل، ارزش اخلاقى است و در زمره مفاهيم اخلاقى خواهد بود.
مفاهيم اخلاقى انتزاعى هستند
در «فلسفه اخلاق» توضيح داديم كه: قضايايى اخلاقى قضاياى اخبارى هستند و از موضوع و محمول تشكيل مىشوند و موضوعات در قضاياى اخلاقى، عناوينى انتزاعى هستند. مفاهيم ماهوى و عناوين اوليه، تنها در صورتى كه يك عنوان انتزاعى واسطه شود، مىتوانند موضوع اين قضايا و مشمول حكم آنها قرار گيرند. فىالمثل: عدالت، يك ماهيت خارجى و واقعيت عينى نيست؛ بلكه، عنوانى است كه از «موضعگيرى صحيح»، «بجا انجام دادن كار و رعايت كردن حقوق ديگران» انتزاع مىشود. چنانكه ظلم، تقوا، فجور، فسق، حق و باطل نيز هيچكدام از واقعيتهاى عينى نيستند؛ بلكه، ذهن ما با ملاحظه خاصى كه روى مفاهيم اوليه دارد، اين مفاهيم را انتزاع مىكند. مفاهيم ماهوى كه از اعيان خارجى مستقيماً، در ذهن ما منعكس مىشوند نظير: سخنگفتن، راهرفتن، غذاخوردن، سيلىزدن وغيره فقط و فقط در صورتى كه مصاديق يكى از عناوين انتزاعى فوق باشند و صرفاً، به اين لحاظ، جايگزين موضوع قضاياى اخلاقى و مشمول حكم آنها مىشوند و خودبخود نمىتوان آنها را خوب يا بد شمرد.
محمولها در قضاياى اخلاقى نيز پيوسته، مفاهيمى هستند نظير: خير و شر، حسن و قبح، خوب و بد، واجب و حرام و مفاهيم ديگرى از اين قبيل كه آنها نيز جنبه ماهوى ندارند و از واقعيتهايى نيستند كه مستقيماً، و بوسيله ادراكات حسى ما درك شوند؛ بلكه، از نوع «معقولات ثانيه» هستند كه ذهن ما با تلاش خود، روى عناوين اوليه از تأثير مثبت يا منفىاى كه موضوع قضيه در وصول به اهداف اخلاقى دارد آنها را انتزاع مىكند.