صفحه ٢٨٧

  بهرحال يكى از عواملى كه مانع دستيابى به معرفت صحيح مى‌شود «تقليد» بى‌منطق و كوركورانه به معنى عامّ كلمه است خواه تقليد از آباء و اجداد بجاى «عبرت آموزى» از تاريخ گذشته خويش، و خواه تقليد كوركورانه وسرسپردگى بى‌جا به ملل پيشرفته و يا هر كسى كه انسان يك نوع برترى چشم پركن و برجستگى در وى مشاهده كرده باشد.

3. اعتماد به ظن
عامل ديگرى كه انسان را از دستيابى به شناخت صحيح باز مى‌دارد عبارت است از خوى و يا عادت اعتماد به ظنّ و گمان كه به تدريج در زندگى براى وى حاصل مى‌شود. ما در امور روز مره زندگى خود نمى‌توانيم به تمام حوادث و جزئيّات، علم قطعى پيدا كنيم و دست يافتن به قطع در موارد گوناگون و فراوان زندگى برايمان مشكل است؛ از اين رو، معمولا، به خود زحمت تحصيل آن را نمى‌دهيم و منشأ حركات و كارهاى ما همان اعتماد به ظنون و گمانهايى است كه با زحمت كمتر و ساده‌تر براى ما فراهم مى‌شود. وقتى حركت مى‌كنيم، سوار اتومبيلى مى‌شويم تا به مقصد برسيم، اطمينان قطعى نداريم كه اين اتومبيل ما را صددرصد به مقصد مى‌رساند؛ بلكه، احتمال مى‌دهيم، موانع مختلفى ما را از وصول به مقصد باز دارد: اتومبيل، تصادف كند يا خراب شود يا مشكلات ديگرى پيش آيد ولى بر اين كه مى‌توانيم از اين وسيله استفاده كنيم و به مقصد برسيم گمان داريم و همين گمان منشأ حركت ما و تنظيم برنامه زندگى ما مى‌شود و معمولا، كارهاى ديگر زندگيمان را نيز به همين منوال و بر اساس اعتماد به ظنّ و گمان انجام مى‌دهيم تا آنجا كه اين اعتماد به گمان به شكل يك اعتياد بر همه جريانات زندگى و حركات و سكنات ما مسلطّ مى‌شود.
   از سوى ديگر، اعتماد به گمان در مسائل عادى و مادّى زندگى شايد مشكلات بزرگى به بار نياورد؛ ولى خسارتهاى بزرگ و جبران ناپذيرى از اينجا شروع مى‌شود كه پيدايش چنين عادتى در جريان زندگى معمولى منشأ شود تا در مسائل مهمتر و اساسى‌تر هم به ظنّ و گمان اكتفا كنيم و در فكر تحصيل علم روشن و قطع و يقين برنيائيم.
   قرآن كريم بسيارى از اشكالات مشركين و كفّار را در همين اعتماد بى‌جا و غير منطقى بر گمان، تعليل و ريشه‌يابى مى‌كند و آنان را به اين لحاظ كه تابع ظنون و اوهام خويش هستند مورد سرزنش قرار مى‌دهد كه در اينجا به نمونه‌هايى چند از آيات اشاره مى‌كنيم: