صفحه ١١٩

قُلُوبِكُم.»(1)
اعراب گفتند ايمان آورديم، بگو: ايمان نياورده‌ايد بگوييد اسلام آورده‌ايم و هنوز ايمان در دلهاى شما وارد نشده است.
   پس انگيزه مؤمن در ايمان آوردنش يا علمى است كه وى نسبت به اهليّت خداوند براى ايمان‌آوردن پيدا كرده و چنانكه حضرت على(عليه السلام) در مناجات با خداوند مى‌گويد:
      «وَجَدتُكَ اَهْلا لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتُكَ.»
      يافتمت كه شايسته پرستش هستى پس ترا پرستيدم.
   زبان حال شخص مؤمن در برابر خداوند اين است كه: خدايا ترا شايسته براى ايمان آوردن يافتم و به تو ايمان آوردم. و يا اميد به پاداش خداوند است در برابر ايمانش و يا ترس از خداوند است در برابر كفرش. چون مى‌داند كه اگر ايمان آورد خداوند به وى پاداش مى‌دهد و اگر ايمان نياورد و كفر ورزد خداوند او را كيفر مى‌كند كه البته، اين انگيزه‌ها نيز الهى است. حتى اگر فكر كند اين يك كمال براى انسان است كه اگر حقيقتى را شناخت به آن ملتزم شود و با چنين انگيزه‌اى ايمان بياورد، اين انگيزه چيزى از ارزش ايمان او نمى‌كاهد و اين يك استثنا نيست بلكه، يك قاعده كلى است و چنانكه قبلا، گفتيم: بطور كلى اگر انسان به واسطه كمال‌طلبى كارى را انجام دهد فاقد ارزش نخواهد بود. البته، اگر مصداق كمال را كه ايمان به خداست نشناخت به بهشت وارد نمى‌شود اما در اين مورد، فرض بر اين است كه انگيزه كمال يابى منشأ ايمان او مى‌شود و اين ايمان است كه او را وارد بهشت مى‌كند؛ يعنى، در حقيقت، ارزش مربوط به ايمان است و انگيزه كمال جويى هم ضد ارزش نيست، پس اين ايمان است كه منشأ سعادت انسان مى‌شود.

منشأ ارزش از ديدگاه قرآن
آيات زيادى دلالت دارند بر اين كه ايمان، منشأ ارزش يا سعادت است؛ ولى، لسان آنها تا اندازه‌اى با هم تفاوت دارند و مى‌توان گفت در اكثر موارد؛ يعنى، بيش از پنجاه آيه ايمان و عمل صالح توأماً و همراه هم ذكر شده‌اند و مى‌فرمايد: