الف) لذّات آنى و هوسهاى لحظهاى:
كه در همه افراد اجمالا وجود دارد با اين تفاوت كه در بعضى در چارچوب حدّ و مرز مشخّص و فكر شده و معقول انجام مىگيرد و در اين صورت با ديگر كارهاى لازم و ضرورى انسان ناسازگارى و تعارضى ندارد و من جمله مانع فكر و انديشه و آيندهنگرى وى نيز نخواهد شد؛ ولى، در برخى ديگر از انسانها اين گونه لذّات و هوسها طغيان مىكنند و بدون حدّ و مرز همه فرصتها را از وى سلب مىكنند و نيز مانع از انديشيدن و آينده نگرى وى مىشوند حال خواه انديشه درباره آينده مادّى و دنيوى و يا معنوى، اخلاقى و اخروى و به عبارتى زندگى وى يكباره به صورت يك زندگى يكپارچه غريزى و حيوانى در مىآيد كه اين نكته را از بسيارى از آيات مىتوان استفاده كرد و ما در اينجا به چند نمونه اشاره مىكنيم، مثل آيه:
«وَلَقَدْ ذَرَأْ نالِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لايَفْقَهُوْنَ بِهاوَلَهُمْ اَعْيُنٌ لايُبْصِرُونَ بِها وَلَهُمْ اذانٌ لايَسْمَعُونَ بِها اُولئِكَ كَالاَْنِعامِ بَلْ هُمُ اَضَلُّ اُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»(1)
و حقاً آفريدهايم براى جهنّم بسيارى از جنّ و انس را (زيرا) دلهايى دارند كه با آن نمىفهمند و چشمهايى كه با آن نمىبينند و گوشهايى كه با آن نمىشنوند آنان چون چارپايانند؛ بلكه، (از چارپايان) گمراهترند آنان غفلت زدگان هستند.
و آيه:
«وَالَّذينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كما تَأْكُلُ الاَْنْعامُ وَ النّارُ مَثْوىً لَهُمْ»(2)
و كسانى كه كفر مىورزند كامجويى مىكنند و مىخورند چنانكه چارپايان و آتش جايگاه آنان است.
ب) آيندهنگرى افراطى مادّى:
در مرحله دوّم كسانى هستند كه فكر و انديشه خويش به كارگيرند و اين گونه غرق در لذّات آنى و هوسهاى لحظهاى نيستند؛ ولى، فكر و ذكر و انديشه ايشان بطور كلّى در مسائل دنيوى خلاصه مىشود: كسب ثروت، تحصيل قدرت و به دست آوردن مقام و موقعيّت اجتماعى دنيوى آن چنان ايشان را به خود مشغول سازد كه از خدا و قيامت و معنويّت و آينده خويش كاملا غافل شوند. در حقيقت اينان فكرشان همانند گروه اوّل