صفحه ١٧٦

مى‌شوند مى‌توان تحت عنوان عامّ « هواى نفس» طرح و بررسى نمود. هواى نفس دل آدمى را مى‌ربايد و نمى‌گذارد دلى براى او باقى بماند تا محلى براى ورود ايمان شود.
   اكنون، سؤال مى‌شود كه هواى نفس يعنى چه؟ در پاسخ مى‌گوييم: عنوان هواى نفس مقدارى ابهام دارد و تعبيراتى كه در زمينه آن بكار رفته براى خيلى‌ها اشتباه‌انگيز است.
   براى توضيح سؤال فوق بهتر است آن را به دو سؤال كوچكتر تجزيه و به پاسخ جداگانه آن دو بپردازيم. نفس چيست اولا؟ و هواى نفس يعنى چه ثانياً؟
   قبل از توضيح دو سؤال فوق بهتر است اشاره كنيم به آياتى كه در قرآن كريم در مورد هواى نفس آمده است و تا حدّى كاربردهاى قرآنى و موارد و مصاديق آن را بررسى كنيم:

قرآن و هواى نفس
خداوند در مورد بلعم با عور مى‌فرمايد:
«وَلَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ اَخْلَدَ اِلىَ اْلاَرْضِ َواتَّبَعَ هَواهُ.»(1)
و اگر مى‌خواستيم وى را بالا مى‌برديم به وسيله آن (آيات) وليكن او به زمين چسبيد و از هواى خويش پيروى كرد.
   وى علم داشت؛ ولى، بر خلاف آن از هواى خويش پيروى كرد به دليل آنكه در آيه قبل درباره او مى‌گويد:
      «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَالَّذى اتَيْناهُ اياتِنا.»(2)
      و برايشان بخوان خبر آنكسى را كه آيات خويش به وى داديم.
   سبب انحراف او همين شد كه از هواى خويش پيروى كرد و به مقتضاى علم خويش عمل ننمود.
   در آيه ديگرى مى‌فرمايد:
«و لاتُطِعْ مَنْ اَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ اَمْرُهُ فُرُطا»(3)
و پيروى مكن از آن كس كه دلش را از ياد خويش غافل ساخته‌ايم و از هواى خود فرمان مى‌برد و كار او از حد گذشته است.