بدنبال آن، دل انسان و به تبع دل، پوست بدن نرم مىشود و در برابر خدا در خود، لينت و خشوع و فرو افتادگى احساس مىكند و اين نشانه هدايت يافتن انسانست. چنانكه در بعضى ديگر از آيات روى علائم ديگرى چون به خاك افتادن و گريهكردن تحت تأثير استماع آيات الهى نام مىبرد و مىگويد:
«وَاِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ ءاياتُ الرَّحْمانِ خَرُّوا سُجّداً وَ بُكِيّا»(1)
و هرگاه كه آيات ما بر آنان خوانده شود با گريه و سجدهكنان بخاك افتند
يا مىگويد:
«وَ يَخِرُّونَ لِلاَْذْقانِ يَبْكُوْنَ وَ يَزِيْدُهُمْ خُشُوعَا»(2)
با چانه بخاك در افتند و گريه كنند و خشوعشان را بيفزايد.
چنانكه در دو آيه قبل نيز گويد:
«اِنَّ الَّذينَ اُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ اِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلاَْذْقانِ سُجَّدَا»(3)
آنانكه قبل از اين علم و معرفت به آنان داده شد هنگامى كه بر آنان تلاوت شود با صورت به سجده(بر خاك) افتند.
و باز هم لازم است به اين نكته توجّه دهيم كه در اين آيه به رابطهاى اشاره مىكند كه در ميان خشوع با همه علائم و آثار آن و علم و معرفت وجود دارد و اين حالت همانند حالات مشابه، از معرفت بوجود آيد، كه الذين اوتوالعلم، و آنانكه صاحب معرفتند در دل خشوع يابند و در برابر خدا به خاك افتند.
تضرّع و استكانت
آياتى از قرآن كريم حالاتى بنام تضرّع و استكانت را يادآورى كرده است. تضرّع و استكانت اشاره به حالتى دارند كه در پى خوف و خشيت بوجود مىآيد. تضرّع در لغت به معنى كوچكى كردن و تذلّل و اثرش گريه و زارى نمودن است؛ ولى، هم اكنون، در عرف ما، تضرّع را بمعنى گريه و زارى كه در واقع اثر تضرّع است بكار مىبرند؛ ولى، همانطور كه گفتيم: تضرّع در واقع،