يك حالت قلبى است، نه يك عمل عضوى. حالت احساس كوچكى و درماندگى است كه منشأ گريه و زارىكردن شخص متضرّع مىشود؛ ولى، آيا منشأ پيدايش خود اين حالت در قلب انسان چيست؟ در پاسخ مىتوان گفت: عاملى كه انسان را متوجّه ضعف و حقارت و واماندگى خويش در برابر حوادث و مشكلات زندگى مىكند سبب پيدايش چنين حالتى در دل وى خواهد شد. آرى گرفتارى، محروميت، فقر و مرض، سيل و زلزله و امثال آنها هستند كه انسان را به خود مىآورد و از غرور و غفلت خارج مىسازد و از قرآن مىتوان دريافت كه خداى متعال وقتى انبياء را براى اقوامى مىفرستاد مردم را به گرفتارى و بلا مبتلا مىكرد بدين منظور كه حالت تضرّع يابند و دين خدا را بپذيرند و بدنبال انبياء به راه حق و حقيقت هدايت يابند؛ چنانكه مىفرمايد:
«وَلَقَدْ اَرْسَلْنا اِلى اُمَم مِنْ قَبْلِكَ فَاَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَالضَّرّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ * فَلَوْلا اِذْجاءَهُمْ بَاْسُنا تَضَرَّعُوا وَلكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُون»(1)
محققاً (پيامبرانى را) فرستاديم بسوى امّتهائى پيش از تو پس آنان را به بلا و مصيبت گرفتار ساختيم شايد (در برابر خداوند و عظمت او) احساس حقارت و كوچكى كنند پس چرا هنگاميكه بلاى ما به سوىشان آمد تضرّع و زارى نكردند و( توبه ننمودند تا نجات پيدا كنند، كه اگر تضرّع كرده بودند نجات مىيافتند) و ليكن دلهاشان سخت و سنگين شد و شيطان آنچه را (كه از اعمال زشت) مىكردند در نظرشان زيبا جلوه داد.
و در آيه ديگرى مىگويد:
«وَما اَرْسَلْنا فى قَرْيَة مِنْ نَبِىٍّ اِلاّ اَخَذْنا اَهْلَها بِالْبَاْساءِ وَ الْضَّراءِ لَعَلَّهُمْ يَّضَرَّعُوْن»(2)
و در هيچ شهرى پيامبرى را نفرستاديم جز آنكه اهل آن را به بلا گرفتار ساختيم باشد كه (بخدا باز گردند و در برابر او) تضرّع و زارى كنند.
در يك آيه ديگر اين حقيقت را به زبان ديگرى اظهار مىدارد و مىگويد:
«وَلَقَدْ اَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَما اسْتَكانُوْا لِرَبِّهِمْ وَما يَتَضَرَّعُوْن»(3)
اخلاق در قرآن
آثار روانى و رفتارى معرفت به افعال الهى