هواپيما نيست؛ بلكه آنچه را قرآن از انسان خواسته حركتى است كه همراه با فكر و انديشه و عبرتگيرى و پندآموزى از جرياناتى باشد كه در زمين واقع شده تا در نتيجه، دل رفته را باز يابند و گوش انسانى و شنواى حقايق پيدا كنند و دلهاى زنگزده تاريك را كه چشم بصيرت از دست دادهاند صيقلى بخشند و بصيرت دهند كه خداوند خود در اينباره گفته است:
«فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها اَوْ اذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَاِنَّها لاتَعْمَى اْلاَبْصارُ وَلكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبَ الَّتى فِىالصُّدورِ.»(1)
اين است كه قران پيوسته ما را هشدار مىدهد تا بخود آئيم و به جاى فرو رفتن و غرق شدن در حوادث و اشخاص و اشياء ديگر قدرى هم درباره خويش بينديشيم «عليكم انفسكم»(2) و نسبت به اشياء ديگر نيز فكر صحيح و عبرتآموز داشته باشيم فكرى چون دو بال نيرومند كه ما را به عاليترين قلل تعالى فكرى و عرفانى پرواز دهد و بر بلندترين شاخههاى شجره عظيم توحيد كه در اعماق آسمانها سربرآورده است بنشاند و ما را از حيوانيّت برهاند و در مسير انسانيت قرار دهد.
افكار عملى و نتايج اعمال
اكنون پس از آنكه درباره متعلقات و آثار ايمان و كفر انديشيديم و نهايتاً، به ايمان دست يافتيم، اين سؤال مطرح است كه آيا در مقام عمل به چه چيزى بايد بينديشيم؟ در پاسخ مىگوييم: يك مرحله از انديشه عملى عبارت است از دقت براى تشخيص كار «خوب» از كار «بد» تا آنچه را در اين زمينه عقل مىفهمد از عقل، و آنچه را نمىفهمد از شرع دريافت كنيم و بدانيم كه چه كارى را بايد انجام دهيم و كدام را بايد ترك كنيم؛ ولى، علاوه بر اين، لازم است درباره آثار فعل و ترك كارهاى خوب و بد نيز بدقّت بينديشيم ـ همانطور كه درباره آثار ايمان و كفر لازم بود - و آثار دنيوى و اخروى كارهاى خوب و بد را با دقّت بررسى كنيم.
قرآن درباره برخى از آثار دنيوى كارها به عنوان نمونه، به انسان آگاهيهايى مىدهد كه البتّه، آثار اعمال انسان منحصر در آنها نيست؛ بلكه، ظهور آنها از الطاف الهى است و موجب