زمينه اين پرسش نمىتوان گفت: معيار خوب بودن كار، حق بودن آن كار است؛ زيرا، مجدداً، سئوال فوق به شكل ديگرى مطرح مىشود كه «حق» يعنى چه؟ و با كمى دقّت به اين نتيجه مىرسيم كه واژه «حق» در زمينه افعال اخلاقى، مفهومى جز مفهوم خوب ندارد. پس هنگامى كه مىگوئيم: ملاك در افعال اخلاقى، «حق» بودن و «باطل» بودن آن است مثل اين است كه بگوئيم: ملاك كار اخلاقى، «خوب» بودن و «بد» بودن كار است. بنابراين، متضمن مفهوم زايدى نيست و چيزى را اثبات نمىكند.
بنابراين، «حق» و « باطل» به طور مطلق، داراى مفاهيمى عام هستند و نمىتوانند معيار اخلاق و ملاك «خير» و «شر» باشند و هنگامى كه در مورد افعال اخلاقى بكار مىروند، مساوى با «خير» و «شر» هستند و چيز زائدى را اثبات نمىكنند.
البته، در صورتى كه «حق» را تحليل كنيم به چيزى كه در وصول انسان به مطلوب نهايى وى تأثير مثبت دارد، متضمن يك مفهوم زائد خواهد بود. وقتى مىگوئيم: كار بايد «حق» باشد، بدين معناست كه بايد داراى نتيجه مطلوب باشد كه اين هم اگر دقّت كنيم، مطلب جديدى نيست؛ چرا كه، در بخش نخست گفتيم: يكى از اصول موضوعه در هر نظام اخلاقى، داشتن هدف است و در همه قواعد اخلاقى، اين اصل، مثل اصول موضوعه ديگر، ملحوظ خواهد بود. بنابراين، از مفهوم «حق» و «باطل» در زمينه كشف ملاك «خير» و «شر» و «حسن» و «قبح» اخلاقى، نمىتوانيم به نتيجهاى نايل شويم.
برّ و فجور
مفهوم «برّ» از مفاهيم مخصوص افعال اختيارى است و در غير آن بكار نمىرود در تعبيرات قرآنى عامترين مفهومها در زمينه افعال اخلاقى مفهوم «برّ» است كه در سوره بقره در چند مورد بكار رفته ، نظير آنجا كه مىفرمايد:
«لَيْسَ الْبِرَّ اَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنْ امَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ اْلاخِر»(1)
نيكى آن نيست كه صورتهايتان بسوى مشرق يا مغرب گردانيد، نيك آن كس است كه به خدا و روز جزا ايمان آورده است.