خشوع
واژه نامبرده، كم و بيش، متلازم با خوف و خشيت است. خشوع بمعنى دلشكستگى است و حالت انعطافپذيرى دل را نشان مىدهد در برابر «قساوت» كه حالت سنگدلى و عدم تأثّر دل را گويند.
خداوند در قرآن مىفرمايد:
«اَلَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ امَنوُا اَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لايَكُونُوا كَالَّذينَ اُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الاَْمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون»(1)
آيا هنگام آن نشده، براى كسانيكه ايمان دارند، كه دلهاشان در برابر ياد خدا و آنچه كه از حق فرود آمده بشكند و متأثّر شود و نباشند چون كسانيكه قبلا كتاب به ايشان داده شد پس مدتها بدين منوال گذشت پس دلهاشان سخت و سنگ شد و بسيارى از ايشان فاسق و نابكارند.
اين آيه مؤمنين را ترغيب مىكند كه خشوع و دلشكستگى را كسب كنند و سنگ دل و غير قالب انعطاف نباشند و در برابر كلمات خدا، آيات الهى، كتب آسمانى و حق و حقيقت، متواضع و خاضع باشند و تحت تأثير آنها همه زندگى و اعمال و رفتار خود را شكل صحيح دهند. و مذمّت مىكند از كسانى كه به عنوان قسىّالقلب از آنها ياد كرده است كه كتاب آسمانى تورات بر آنان فرود آمد؛ ولى، تأثيرى بر زندگى آنان نگذاشت و بجاى آنكه از غفلت بيرون شوند و به حقّ گرايش يابند روز به روز دلشان سختتر شد و به فسق و فجور مبادرت ورزيدند. و از مؤمنين مىخواهد كه سعى كنند تا دلهاشان در برابر حق و نام خدا خاشع باشد و به سرنوشت بنىاسرائيل گرفتار نشوند.
برخوردى كه آيه فوق با خشوع و قساوت قلب مىكند بيانگر اين حقيقت است كه تحصيل خشوع تا حدّى اختيارى است؛ يعنى، انسان قادر است با تمهيد مقدمات و دستزدن بكارهائى خاص، اين حالت خشوع را در دلش پديد آورد؛ چنانكه، نقطه مقابل آن، قساوت نيز از طريق مقدّماتى اختيارى در دل ايجاد مىشود و بدين لحاظ است كه قسىّالقلب مورد مذمّت و نكوهش قرار مىگيرد.
اخلاق در قرآن
آثار روانى و رفتارى معرفت به افعال الهى