بنابراين، در اصل فطرت انسان مايه اصلى خشوع مثل ساير احساسات و عواطف وجود دارد و قابل اينست كه تضعيف يا تقويت شود و بر ما است كه هر گاه در اين مايه فطرى ضعف حاصل شد به تقويت آن بپردازيم.
قرآن «خشوع» را جزو صفات بارز و برجسته انسان شايسته به شمار مىآورد و در مقام مدح از افراد يا گروهها بر اين صفت بعنوان يك نقطه امتياز دست مىگذارد چنانكه در مدح انبياء مىفرمايد:
«اِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فىِ الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعين»(1)
آنان در انجام كارهاى خير شتاب مىكردند و با بيم و اميد ما را مىخواندند و در برابر ما خاشع بودند.
در آيه ديگر پس از آنكه «خاشعين» و «خاشعات» را به عنوان گروهى كه داراى اين صفت برجستهاند، در بين گروههاى ديگرى كه داراى صفات برجسته ديگرند نام مىبرد به عنوان پاداش اين صفات نيك در انتهاى آيه مىفرمايد: «اَعَدَّاللّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ اَجْرَاً عَظيما(2)» خداوند (بپاداش اين صفات برجسته) برايشان آماده كرده است مغفرت و بخشش و اجرى بزرگ، و در مورد نمازگزاران به عنوان يك رمز استقامت و تحمّل بر صفت خشوعشان تكيه مىكند و مىفرمايد:
«وَاسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلوةِ وَ اِنَّها لَكَبيرَةٌ اِلاّ عَلىَ الخْاشِعينَ * اَلَّذينَ يَظُنُّونَ اَنَّهُمْ مُّلاقُوا رَبِّهِمْ وَ اَنَّهُمْ اِلَيْهِ راجِعُون»(3)
و با (گرفتن) روزه و (خواندن) نماز (از خدا) كمك خواهيد و آن (نماز) سنگين و گران خواهد بود جز بر خاشعان.
جالب توجه است كه در اين آيه دقيقاً، بر نكته مورد بحث ما انگشت مىنهد و رابطه حالت خشوع را با معرفت و شناخت مبدء و معاد و شناخت برخى از افعال الهى، مورد توجّه قرار مىدهد به اين بيان كه حالت خشوع از آن كسانيستكه گمان دارند پروردگارشان را ملاقات مىكنند و بسوى او باز مىگردند.
و در آيه ديگرى خشوع در نماز را به عنوان آيت و نشانه بارز ايمان كه منشأ فلاح و
اخلاق در قرآن
آثار روانى و رفتارى معرفت به افعال الهى