صفحه ٢٦٩

موانع معرفت
از بحثهاى گذشته به اين نتيجه رسيديم كه ريشه تحصيل كمالات انسانى و اصل فضايل اخلاقى از ديدگاه اسلام ايمان به خداوند بوده و انعقاد ايمان به خداوند مشروط به علم و معرفت است. پس تحصيل علم به عنوان يك امر اختيارى و هدف واسطه‌اى در پرتو مطلوبيّت ايمان، كمال و فضايل اخلاقى مطلوبيّت پيدا مى‌كند چون مقدّمه است براى ايمان كه به نوبه خود ريشه همه فضايل و كمالات انسانى است. و گفتيم: براى وصول به اين هدف، لازم است تلاشهاى مناسبى (جوارحى يا جوانحى) انجام دهيم تا علم صحيح و معرفت واقعى به دست آيد.
   ما وقتى مجهولى داشته باشيم از معلومات ديگرى استفاده مى‌كنيم و آنها را طورى تنظيم مى‌كنيم كه آن مجهول برايمان كشف شود و اين، به اصطلاح منطق، همان تفكّر است كه بدون آن، علم صحيح براى انسان حاصل نگردد تا به دنبال آن ايمان براى وى تحقّق يابد و در اين صورت با نبود ايمان، زمينه‌اى براى رويش و رشد فضايل اخلاقى در انسان فراهم نخواهد شد. از اينجا روشن مى‌شود كه چرا در آيات كريمه قرآن و در بيانات پيامبر اكرم و ائمه معصومين صلوات اللّه و سلامه عليهم اجمعين آن همه درباره تفكّر و تعقّل و مفاهيمى از اين قبيل تأكيد شده است كه قبلا در اين زمينه بحث كرديم و در اينجا نيز به نمونه‌هايى اشاره مى‌كنيم. نظير اينكه از قول كفّار در روز قيامت مى‌گويد:
وَ قالُوا لَوْ كُنّا نَسْمَعُ اَوْ نَعْقِلُ ما كُنّا فى اَصْحابِ السَّعيرِ فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لاَِصْحابِ السَّعيْر»(1)
و گفتند اگر شنوايى مى‌داشتيم يا مى‌انديشيديم از اصحاب آتش سوزان نمى‌بوديم پس به گناه خويش اعتراف كردند پس كوبيده باد اصحاب آتش.