آرى كفّار در قيامت با افسوس و حسرت مىگويند: اگر حقّ را مىشنيديم و درباره آن مىانديشيديم در چنين وضعى گرفتار نمىآمديم و به گناه خويش اعتراف مىكنند. البتّه، اين اعتراف به گناه و پشيمانى اگر در اين عالم اتّفاق مىافتاد مىتوانست براى آنان مفيد باشد و ايشان را وادار كند كه در اين عالم تا هنوز امكان دارد گناهان گذشته خويش را جبران كنند؛ ولى، در جهان ديگر اين امكان وجود ندارد و اعتراف و پشيمانى انسان هيچ فايدهاى براى او در بر نخواهد داشت.
از اين آيه بخوبى بر مىآيد كه كليد سعادت در تحصيل معرفت صحيح است كه گاهى انسان با تكيه بر فكر و انديشه و با عقل خويش آنها را فراهم مىآورد و گاهى با كمك ديگران و گوش فرادادن به راهنمايى راهنمايان، و اين هر دو وسايل درك معرفت صحيح خواهند بود؛ ولى، به مقتضاى مفهوم جمله «لَوْ كُنّا نَسْمَعُ اَوْ نَعْقِلُ ما كُنّا مِنْ اَصْحابِ السَّعيْر» مىتوان دريافت: كسانى كه نه خود بينديشند و نه به مصلحان و پيامبران و هدايتگران گوش فرا دهند به هيچ وجه روى سعادت را نمىبينند از اين رو، كه معرفتى برايشان حاصل نيايد و در نتيجه به ايمانى نمىتوانند دست يابند؛ بلكه، وارد جهنّم شوند چنانكه خداوند مىفرمايد:
«وَلَقَدْ ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لايَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ اَعْيُنٌ لايُبْصِرُوْنَ بِها وَلَهُمْ اذانٌ لايَسْمَعُونَ بِها»(1)
و حقاً آفريدهايم براى جهنّم بسيارى از جنّ و انس را (زيرا) دلهايى دارند كه با آن نمىفهمند و چشمهايى دارند كه با آن نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آن نمىشنوند.
آيه فوق اين معنا را القاء مىكند كه علّت جهنمى شدن بسيارى از مردم به كار نگرفتن درست قواى عقلى و ديگر ابزارهاى شناخت خواهد بود كه به محروم شدن آنان از معارف صحيحى كه از رهگذر اين ابزار براى ايشان فراهم مىشد مىانجامد.
بنابر اين، انسانى كه مىخواهد به سوى كمال انسانى قدم بردارد، نخستين گامى كه لازم است بردارد به كار گرفتن قواى عقلى و ابزار ادراكى يعنى عقل و چشم گوش خواهد بود كه به نوبه خود يك عمل اختيار است و انسان با اراده و تصميم آگاهانه خود آنها را بايد به كار اندازد و در مسير صحيح بايد هدايتشان كند تا سرانجام، به يك نتيجه شايسته و معارف درستى
اخلاق در قرآن
موانع معرفت