صفحه ٦٨

بياوريم؛ زيرا، مى‌فهميم كه «برّ» يعنى كار خوب؛ ولى، از آن نمى‌توان فهميد چه كارى خوب است و معيار خوب بودن را از جاى ديگر و از حقايق ديگرى بايد كشف كنيم. كلمه برّ در عربى دقيقاً معادل كلمه نيكى در فارسى است. درباره اينكه اين كلمه از چه ريشه‌اى گرفته شده بعضى از بزرگان اهل لغت پى‌جوييهايى كرده‌اند و وجوهى ذكر نموده‌اند كه عارى از تكلُّف نيست مثلا گفته‌اند برّ از ماده «بَرّ» است كه در مقابل «بحر» بكار مى‌رود. بَرّ يعنى بيابان يا زمين خشك وسيع، و اين كلمه دلالت بر وسعت مى‌كند. بنابراين بِرّ دلالت بر توسّع خير و زيادى كارهاى خوب مى‌كند. ولى اين سخن خالى از تكلّف نيست؛ چرا كه، اگر كاربرد كلمه بِرّ بدين لحاظ بود قطعاً وسعت بحر بيش از بَرّ بوده و كاربرد كلمه بحر در زمينه زيادى و كثرت خيلى شايعتر است. از سوى ديگر در كلمه «بِرّ» وسعت و زيادى الزامى نيست و حتى يك كار خوب هم مى‌تواند برّ باشد. اينگونه پى‌گيرى ريشه لغت نه تنها به حلّ معناى كلمه كمك نمى‌كند بلكه گمراه‌كننده هم هست. مفهوم «برّ» چنانكه گفتيم بمعنى نيكى بوده و از مفاهيم بسيار واضح است و بحث در اينكه آيا ريشه مشتركى با «برّ» يا چيز ديگر دارد يا نه براى ما مشكلى را حلّ نمى‌كند. مفهوم «برّ» با ساير مفاهيمى كه از«ب» و«ر»تشكيل شده حكم مشترك لفظى را دارد صفت آن بَرّ يا بارّ و به معناى شخص نيك است و با برّى كه به معناى خشكى بكار مى‌رود هيچ ربطى ندارد. اين كلمه‌اى مشتق است و آن كلمه‌اى جامد.
   هر چيزى را كه مردم خوب بدانند در عرف آنها «برّ» است. البته، بعضى از مردم آداب و رسوم و مراسمى را هم كه در يك جامعه معتبر است «برّ» حساب مى‌كردند، گو اينكه از يك سرى ريشه‌هاى افسانه‌اى و حتى از خرافات سرچشمه گرفته باشند. قرآن بر اين معنى تكيه مى‌كند كه «برّ» قوامش به آداب و رسوم و يا چيزهايى كه ريشه‌اش از خرافات باشد نيست؛ بلكه پايه عقلى و منطقى دارد. در جاهليت ميان اعراب، رسومى معمول بود و مى‌گفتند اينها «برّ» است؛ مثلا، يكى از رسومشان اين بود كه در موقع حج به خانه‌هاى خود از در وارد نمى‌شدند و معتقد بودند «برّ» آن است كه اگر كسى در موقع حج خواست به خانه برود به جاى در از ديوار وارد شود كه اين يك رسم باطل جاهلى بود و هيچ ريشه منطقى نداشت. از اين‌رو، قرآن در برابر آن ايستاده و مى‌فرمايد: