صفحه ٧٠

مختلف، به عنوان عامل سعادت ابدى و اخروى و مجوز ورود به بهشت، معرفى شده است. آياتى نظير:
«اِنَّ الْمُتَّقينَ فى جَنّات وَ نَهَر فى مَقْعَدِ صِدْق عِنْدَ مَليك مُقْتَدِر»(1)
پرهيزگاران در باغها و جويبارهايند در جايگاهى پسنديده نزد سلطانى قدرتمند (بسر مى‌برند).
   و نظير:
      «فَاصْبِرْ اِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقين»(2)
      صبور باش كه سرانجام (نيك)، مخصوص پرهيزكاران است. يا
      «وَاْلاخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى»(3)
      آخرت براى كسى كه تقوى پيشه كند بهتر است. و
      «اِنَّ لِلْمُتَّقينَ مَفازاً حَدائِقَ وَ اَعْنابا»(4)
      براى پرهيزكاران جاى كاميابى هست باغها و تاكستانها و....
   بنابر آنچه گذشت، «تقوا» مفهومى است عام كه بر بسيارى از افعال خوب و ياحتى بر همه كارهاى خوب از جهت مصداقى، اطلاق مى‌شود و از جمله مفاهيم انتزاعى است همانند ساير مفاهيم عامى كه در زمينه اخلاق وجود دارند.
و از جهت تحليل مفهومى و ريشه‌يابى لغوى كلمه «تقوا» در اصل «وقوى» بوده و اسم مصدر از«اتّقى، يتّقى» است كه از ماده وقايه گرفته مى‌شود. از اين ماده سه واژه هست كه در زبان عربى مرادف هم بكار مى‌روند و عبارتند از «تقوا»، «تُقاة» و «تقيّة» كلمه تقيه در قرآن مجيد بكار نرفته است و به جاى آن در مورد تقيه، اصطلاح تقاة بكار رفته است چنانكه مى‌فرمايد:
«اِلاّ اَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاة»(5)
مگر اينكه (بخواهيد از راه دوستى با كفار) حفظ كنيد(خود را) از(شرّ) ايشان با تقيّه‌كردن.