صفحه ١١٠

علم تجربى از دين بكند و بخواهد علت اصلى احكام الهى را در محدوده ى خود تعيين نمايد.
از جمله كسانى كه سعى مى كردند دستورات دين را در محدوده ى علم تجربى تبيين كنند آقاى بازرگان بودند، نتيجه كار ايشان اين شد كه جوانان مجاهدين خلق، ماركسيست شدند، زيرا پيام عملى امثال آقاى بازرگان ناخواسته اين خواهد بود كه آنچه دين هزار و چهارصد سال پيش گفته حالا علوم تجربى همان را مى گويد. امثال مجاهدين خلق هم به اين نتيجه رسيدند كه تا حالا بايد از دين هزار و چهارصدسال پيش پيروى مى كرديم و حالا هم از علم جديد پيروى مى كنيم و چون ماركسيسم مبتنى بر نظريه هاى علمى جديد است زنده تر و مدرن تر است.
مى گويند: كسى سؤال كرده بود چرا نماز صبح و مغرب و عشا را بايد بلند بخوانيم؟ يكى در جواب گفته بود: چون اين نمازها بايد در تاريكى خوانده شود و اگر آهسته بخوانيم و كسى بخواهد از آنجا رد شود به ما برخورد مى كند، به همين خاطر گفته اند بلند بخوانيد تا با هم برخورد نكنيد! اگر چنين است پس مى توان چراغ را روشن كرد و نماز را آهسته خواند! مگر نتيجه چنين توجيهاتى غير از اين است؟ به اين نحو كه نمى شود ديندارى كرد. اگر از من بپرسيد چرا بايد نماز صبح را بلند خواند مى گويم نمى دانم ولى مى دانم كه از فروع دين است و در فروع دين بايد از حكم دين تبعيت كنيم تا توانسته باشيم بندگى خود را اظهار كنيم. حضرت اميرالمؤمنين (ع) در مورد حج بيت الله الحرام مى فرمايند:
 «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِينَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ (ع) إِلَي الْآخِرِينَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَيتَهُ الْحَرَامَ الَّذِي