صفحه ٢٠٢

غافل از آن كه با چه گرايشى زندگى ها به اينجا رسيد. تمدن غربى تمام توجه و گرايش ما را صرف ماده و طبيعت كرد و ما را از معنويت غافل نمود، حالا از يك طرف گرفتار تكنولوژى مدرن هستيم، از طرفى گرفتار بحران هاى ناشى از گرايش به ماده. عجيب اين است كه فرهنگ غربى مى خواهد بحرانى را كه با رويكرد به عالم ماده پديد آورده، با ابزارها و تكنيك هاى مادى از بين ببرد و ما هم بدون توجه به بحران پيش آمده- به اميد رفع بحران به كمك تكنيك جديد- شروع مى كنيم آن را تمجيدكردن، بدون آن كه فكر كنيم چه شد كه اين بحران ايجاد شد، آيا با علت بحران مى توان بحران را از بين برد؟

بهترين موضع در مقابل فرهنگ غرب 
با توجه به اين كه فرهنگ غربى- بخواهد و يا نخواهد- به جنگ سعادت انسان ها آمده و نه تنها جامعه ى خود را در ورطه هلاكت انداخته، بلكه به صورتى نرم همه ى جهان را به سوى هلاكت مى برد، حال با توجه به اين امر بايد از خود پرسيد بهترين موضع گيرى عملى و نتيجه بخش نسبت به غرب چگونه بايد باشد. و چون موضوع بسيار پيچيده است نمى توان بدون دقت و برنامه ريزى همه جانبه و درازمدت به آن پرداخت.
به طور كلى مى توان در برابر غرب سه نوع موضع گيرى را تصور كرد.
موضع گيرى اول آن است كه فكر كنيم امكان دارد در كنار زندگى غربى به ديندارى خود بپردازيم. با اين تصور كه تمدن غربى مظهر پيشرفت بشر است و لذا نه تنها نبايد از آن كراهت داشت بلكه بايد آن را تأييد نمود و تقويت كرد و در بستر تمدن جديد بهترين زندگى ها را