صفحه ٩٢

دست داده است. از آن طرف خداوند علت نابودى تمدن ها را در آيه مورد بحث كوربودن دل آن ها معرفى مى كند، به همين دليل مى گوييم پيشرفت هاى علمى تمدن غربى در نهايت براى آن ها فايده اى به همراه ندارد، به تعبير قرآن: «فَمَا أَغْنَي عَنْهُم مَّا كَانُواْ يكْسِبُونَ»؛ «1» آنچه را به دست آوردند آن ها را بى نياز نكرد. عرض بنده به اين معنى نيست كه علم تجربى و يا بهداشت بد است بلكه مى خواهم بگويم تمدن غربى نمى تواند بهره ى لازم را از آن ها ببرد چون كوردل است و زندگى انسان ها را به اصلى پايدار متصل نمى كند.

آيا گزينش تكنولوژى ممكن است؟
ممكن است سؤال شود؛ با توجه به اين كه كلِ تمدن غربى جهتى به سوى حقيقت ندارد و به همين دليل تمدن بيهوده اى است، آيا ما بايد به كلى به آن پشت كنيم و هيچ بهره اى از دست آوردهاى آن نخواهيم، يا با آن تمدن به صورت گزينشى برخورد كنيم و آنچه را بر اساس زندگى معنوى خود مى توانيم بپذيريم، گزينش كنيم؟ پاسخ به اين سؤال بستگى به درجه بينش سؤال كننده دارد و نمى توان جواب واحدى به سؤال داد. زيرا يك وقت در فضايى كه بينش توحيدى حاكم است اين سؤال مطرح است، در آن صورت با توجه به جهت توحيدى جامعه مى توان براى مدتى تكنولوژى غربى را در حدّ مورد نياز گزينش كرد تا در شرايطى قرار گيريم كه از خود شروع كنيم و آنچه مناسب فرهنگ توحيدى خودمان است بسازيم. بينش توحيدى چنين توانى را دارد كه چيزهايى را از