صفحه ٢٩٤

اين ابزارها سرمايه ى ابدى ما نيست، سرمايه ى ابدى ما در آزادى از اين ابزارهاست، بايد خود را به بصيرتى برسانيم كه بتوانيم خود را فوق ابزار و آرزوها ارزيابى كنيم. عرفا مى گويند: اول پَر و بالتان مى دهند تا پرواز را ياد بگيريد بعداً پر و بالتان را مى گيرند، تا بى پر و بال پرواز كنيد. اول دندان و نيرو به شما مى دهند تا متوجه چنين استعدادى در خود بشويد، بعداً آن ها را مى گيرند تا بدون اين وسايل، توان خوردنِ رزق معنوى و قدرت روحانى پيدا كنيد. درحقيقت با گرفتن اين ها نمى خواهند چيزى از ما بگيرند بلكه مى خواهند چيزى بالاتر و لطيف تر به ما بدهند. به ما غناى از دندان مى دهند، نه غناى با دندان. تا بنا به فرمايش حضرت اميرالمؤمنين على (ع) به جايى برسيم كه: «اسْتِغْنائُكَ عَنِ الشَّي ء خَيرٌ مِنْ اسْتِغْنائِكَ بِهِ»؛ استغناء و بى نيازى تو از يك چيز، بهتر از استغناء تو با آن چيز است، زيرا نخواستن بالاتر از داشتن است.
سير حيات از نياز به ابزار شروع مى شود و بايد به بى نيازى از ابزار ختم شود. حال اگر شدت نياز به ابزار در طول زندگى بر روح و روان كسى غالب شد، او در ابديت نمى تواند زندگى بى عذابى داشته باشد. انسان هائى كه به پيرى رسيدند ولى در سير خودشان نتوانستند از ابزارها آزاد شوند، هنوز كودك اند. پيرانِ مكتب توحيد، جهانى هستند بنشسته در گوشه اى، از دنيا برترند، نه اين كه گرفتار دنيا باشند.

هدف هاى آزاد از ابزار
آنچه در باره ى فرد گفتيم در باره ى يك تمدن هم به همين صورت مطرح است. يك تمدن در شرايط متوسطش ابزار مى خواهد، مثل كودك