صفحه ٢٨٠

آرى! فهم ظلمات دوران مدرنيته با نظر به تمدن اسلامى و مناسبات خاصى كه آن تمدن بين عالم و آدم و پروردگار هستى ايجاد مى كند، نقش بسيارى دارد و لذا لازم است علاوه بر شناخت وضع موجود، به شناخت وضع موعود نيز نظر داشته باشيم و بدانيم وقتى انسان كاملى كه واسطه ى فيض بين خدا و مخلوق است، در كنار تصرف تكوينى، مديريت تشريعى عالم را به عهده بگيرد، چه تحولات و بركاتى در عالم ايجاد مى شود كه امروز، جهان از آن بركات محروم است.
بنده قبول دارم امروز؛ روز نشر علم اجمالى به تمدن اسلامى و نفى فرهنگ مدرنيته است و براى اثبات تمدن اسلامى هنوز راه زيادى مانده است، ولى با نفى ظلمات مدرنيته، نورِ ظهور تمدن اسلامى در افق عالم طلوع خواهد كرد.
براى قيام صحيح، «بصيرت» و «علم» نياز است. علم به تنهايى كافى نيست، قيام كار عشق است، عشق به الهى زيستن، و لذا سعى شد فضاى مباحث بيش از آن كه جنبه ى اطلاع دادن داشته باشد، جنبه ى حضورى و به عزم آوردن در آن جارى باشد.

عقل حسى؛ دينِ تمدن غربى 
اجازه فرماييد در آخر اين مباحث يك جمع بندى از كليت روح غربى داشته باشيم، فكر مى كنم در تجزيه و تحليل امور به كمك عزيزان آيد.
راسيوناليسم را كه فلسفه تعقلى معنى كرده اند، مى توان دين تمدن غربى دانست، در اين طرز فكر هر امر ما بعدالطبيعى راستين و شهود فكرى، نفى مى شود، درنتيجه هرگونه مرجعيت روحانى انكار مى گردد،