صفحه ٨١

به سوى ديانت و معنويت بوده است. زيرا در دوران بلوغ در عينى كه جنبه هاى غريزى رشد مى كنند، جنبه هاى فطرى نيز به همان صورت رشد مى كند. حال در جامعه اى كه داراى سلامت اوليه است و محور تفكر افراد، دين است هيچگاه شهوت را ميدان دار نمى يابيد، چون شرايط جامعه متذكر جنبه ى فطرى و ايمانى جوانان است. ازدحام شهوت گرايى كه امروز در تاريخ معاصر ملاحظه مى فرماييد يكى از استثنايى ترين حوادث تاريخ است و از آثار و نتايج تمدن بحران زده ى مادى گراى غرب است. در اين تمدن هرگونه معنويت فعّالى كه متذكر انسان ها باشد مرده است و چشم ديدن سنن الهى به كلّى به كورى گراييده است. «1»

فرهنگ غربى و تغيير كمّى همه چيز
براى تحليل وضع امروز بشر لازم است روح ها و روحيه هاى تمدن غربى را كه سراسر جهان را تحت تأثير خود قرار داده بشناسيد. آنچه به عنوان اصلى ترين شاخصه در شناخت تمدن غربى بايد در نظر گرفت، جدّى گرفتن پايين ترين درجه ى وجود هستى است، تمدن غربى چيزى را كه به هيچ وجه در يك منظر حقيقت گرا «جدّى نيست»، جدى گرفته است. به همين جهت بايد متوجه شويم هيچ راهى براى نجات اين نسل و فرزندانمان نداريم مگر اين كه بتوانيم بطلان اين تمدن را در منظر جوانان به بهترين نحو روشن كنيم، تا ارزش كاذب آن از چشم آن ها بيفتد.