صفحه ١١٤

واقعيات نگه داشته، دانشى جاهل به آنچه از خودش برتر است، جاهل به هر مقصدِ عالى تر از خود». «1»

آفت اومانيسم 
يكى ديگر از خصوصيات تمدن غربى اين است كه هرگونه اصل عالى و برتر از فرديتِ محدودِ مادى را براى انسان نفى كرده و عملًا هر نگرش روحانى به انسان را منكر است، كه اين همان اومانيسم است. چنين نگاهى به انسان يكى از مصداق هاى آيه اى است كه مى فرمايد: «فَانَّها لاتَعْمَي الابْصارُ وَلكِنْ تَعْمَي القُلُوبُ الَّتي فِي الصُّدُور»؛ «2» آن ها از نظرِ داشتن چشم سر كور نيستند و لكن از نظر چشمِ دلى كه در سينه ها است، كورند و از ديدن ابعاد متعالى انسان محروم مى باشند. و اين يكى از مصيبت هايى است كه با نزديكى به تمدن غربى به ما رسيده است و آن تعريفى است به شدت پايين از آنچه انسان در ذات خود هست. وقتى چنين تصورى را از خود براى خود پذيرفتيم تسليم اميال غريزى خود مى شويم و اين ريشه ى تضادهايى است كه بين افراد جامعه شكل مى گيرد، زيرا خودخواهى هاى پديدآمده از اين نگاه، اجازه نمى دهد تا كسى غير خود را تحمل كند، و طرف مقابل هم در همين روحيه قرار مى گيرد. اگر هم همديگر را تحمل مى كنند به اين دليل است كه مى خواهند با اتحاد همديگر رقيب ثالثى را از بين ببرند، تا بعد به سراغ همديگر بيايند. در چنين شرايطى هيچ كس به هيچ كس رحم نمى كند و همه در صدد دريدن همديگرند. در طى