صفحه ٤٣

جهان نابود نمى شود، بلكه معتقديم تا نتوانيم از اين تمدن عبور كنيم بركات زندگى دينى كه ارض را به عرش متصل مى كند رخ نمى نمايد. اين را هم گوشزد كنيم كه ما بايد با تلاش خود، وسائل نجات از اين ظلمت را تدارك كرده و يا لااقل طورى از اين تمدن فاصله بگيريم كه با نابودى آن، امكان ماندن براى ما وجود داشته باشد، زيرا انديشمندان معتقدند افق تاريخ غربى ديگر روشن نيست و به تدريج تاريك و تاريك تر مى شود. آرى آبادانى غربى مايه ى آبادانى همه ى جهان نشده است اما بسيارى از ملت ها طورى به غرب پيوسته اند كه ويرانى آن، ويرانى آن ها را نيز به دنبال خواهد داشت.

معنى شغل در تمدن جديد
علت كورى قلب اين تمدن چيزى جز اين نيست كه جوهره آن ضد دين است. اين تمدن، تمدن دينى نيست. اگر كليسايى هم در كنار اين تمدن هست، نه تنها ربطى به اين تمدن ندارد، بلكه مقهور اين تمدن است. نگاه به زندگى در اين تمدن، نگاهى است بريده از وظيفه ى الهى. به عنوان نمونه آيا معنى و جايگاه كسب و شغل و پيشه در زندگى توحيدى با صنعت جديد يكى است؟ در شرايطى كه تمام فضاى زندگى دينى بود، كسب و شغل هم يك فعاليت دينى به حساب مى آمد، و با تكليف دينى مربوط و مرتبط دانسته مى شد، به طورى كه اگر در پيشه و كسبى قرب الهى بيشتر ولى درآمد آن كم تر بود به راحتى آن پيشه و كسب پذيرفته مى شد. زيرا افراد مى خواستند كنار كسب خود، دينشان را نيز ادامه دهند،