صفحه ٣٣

شخصيتش وَحى و شهود و معنويت و روحانيت جايگاهى نداشته باشد، حتماً از بين مى رود.

بى آيندگى تمدن حسّى 
در اين مباحث مى خواهيم دو مطلب را بيان كنيم: يكى اين كه، تمدن جديد يعنى تمدنى كه بعد از رنسانس در مغرب زمين با آن روبه رو شديم، يك تمدن سراسر حسّى است، و همه چيز را با اين منظر مى نگرد، حتى دين را. ديگر اين كه؛ تمدن حسى نابودشدنى است و هرچند سنت خدا اين است كه به آن ها فرصت بدهد ولى اين فرصت را نبايد نعمت پنداشت.
آيه ى 46 سوره حج كه در ابتداى بحث مطرح شد، به ما كمك مى كند تا بحران تمدن غرب را كه فعلًا در اين برهه از تاريخ با آن روبه رو هستيم، درست بشناسيم و با بينشى قرآنى جايگاه آن را ملاحظه نموده و به بحران هاى آن با چشم بصيرت نظر كنيم و آن را مورد بررسى و تحقيق قرار دهيم. آيه مذكور مى فرمايد: اى پيامبر، چرا كسانى كه تو را تكذيب مى كنند، با سيرى تاريخى و جغرافيايى در جهان نمى نگرند و يك گردش تاريخى- جغرافيايى در جهان نمى كنند تا رمز نابودى تمدن ها را ببينند و بيدار شوند؟ بعد مى فرمايد: اين كه موهبت و نعمت نبوت را با تمام وجود نمى پذيرند، به دليل آن است كه چشم دلشان كور شده و بصيرتشان از بين رفته است، هرچند چشم سرشان كور نيست. با توجه به اين موضوع است كه عرض مى كنم بحث ما پيرامون تمدنى است كه كوردل است ولى كورچشم نيست. با معرفتِ به كوردل بودن تمدن امروز دنيا، ماهيت و حقيقت اين تمدن براى ما روشن شده و وعده قرآن در نابودى چنين