صفحه ١٢٣

تمدن دارد، به دفاع از مذهب بپردازيم. بلكه بايد ثابت كنيم تمدن غربى در آنچنان حجاب سياهى فرو افتاده كه شعور درك مذهب و نبوت را ندارد، تا گرايش به غرب از چشم و دل جوانان ما بيرون آيد. اگر مى خواهيم مشكل تهاجم فرهنگى را حل كنيم، بايد كورچشمى و بحرانى بودن تمدن غربى را به درستى تبيين نماييم.

تضاد روح غربى با ديگر ملّت ها
مسائل و بحران هاى پيش آمده تصادفى به وجود نيامد بلكه ريشه در نوع نگاه تمدن غربى به زندگى و عالم دارد، تحول و توسعه مادى در طول صد و پنجاه سال گذشته آنچنان عظيم بود كه خطرها حتى از فرصت ها سريع تر رشد كرده است. صلح و آرامش چگونه مى تواند بر بنياد علمِ بى مسئوليت و تكنولوژى خشونت بار استوار گردد؟ جنگ هاى موجود ريشه در نادرستى انديشه ها دارد. تمدن غربى بر مبناى روحيه فرديت پرستى و اومانيسم منافع خود را طورى تعريف كرده كه با منافع ملى ديگر كشورها در تضاد قرار دارد.
زندگى نادرست ريشه در ميل هاى عنان گسيخته دارد، ميل هايى كه به وسيله ابعاد قدسى كنترل نشده است و درنتيجه منجر به پرورش صفى طولانى از ميل هاى بى پايه گشته كه مى خواهد به كمك ماشين برآورده شود. غفلت از خردمندى تا بدان پايه رسيده كه كارشناسان مى خواهند يك بيمارى را با تشديد علل آن شفا دهند، در حالى كه درمان مسئله را بايد در درون انسان ها جستجو كرد و آن عبارت از آن است كه انسان به جاى خداشدن، بندگى پيشه كند و با پشت كردن به ميل هاى سركش، به